باور هایی از جنس تو

باور هایی از جنس تو

و تو پایان ویرانی منی
باور هایی از جنس تو

باور هایی از جنس تو

و تو پایان ویرانی منی

از شیر مرغ تا جون ادمیزاد (اگ ضرب المثلش درس گفته باشم)

 هر کی حال داره بخونه حالم نداری نخون ...پستم طولانیه و تمام 



 یادمه 20اسفند اما من الان داغونم کلا ها

عاغه من از دست این سری رفتارام میخام بزنم جاده خاکی ...

1-در هنگام دعوا سکوت می کنم یا حرف دلمو نمیزنم بعد ک دعوا تموم شد همش با خودم درگیری پیدا می کنم ک چرا نگفتی یا چرا توم جوابشو ندادی بعد هی ب خودم غر میزنم تا دیوونه شم ک برم بخابم

2-موقعی ی حرفی بهم بر میخوره در ان واحد لال مطلق میشم و نمی تونم جواب طرفو بدم این بده

3-در هنگام دعوا واییی از این خصوصیتم متنفرم همش مراقبم ک دس روی نقطه ضعفاش نزارم یا تخریبی عمل نکنم واااییی از این کار اما طرف مقابل راحت ها خخخ راحت هرچی دوس داره میگ

4-کلا اعتماد ب نفس ندارم در هنگامی ک ازم انتقاد میکنن در ان واحد جواب میدم وقتی ک بحث تموم شد بازم غر میزنم چرا جواب نمیدی

5-یا وقتی مطمنم حق با منه جمله برام نمیاد ک از خودم دفاع کنم این بده خخخ ای خدا

6-بدی های ادم هارو زکد یادم میره حتی اگ تلاش کنمو خودمو خود خواه نشون بدم

7-بیش از حد برا کمک کردن ب دیگران وقت میزارم اما وقتی من ی کاری بخام ازشون همین مونده بگن الان همین الان تشییع جنازمه 

8-نمی تونم نه بگم ینی اگ بدونم توان شو دارم براش کارو انجام نه نمیگم چون میترسم من تنها و اخرین امید طرف باشم ک این خصوصیت من در شب های امتحان با اشغال شدن هم سیم کارت هم ش خونه کاملا واضح بود ک یکهو پشت تلفن کل فصل مغناطیس یا مشتقو توضیح میدادم حالا هر چقدرم خودم عقب بودم 

9-در اوجی ک تلاش می کنم خودمو وحشی و عصبانی ب همه نشون بدم ب شدت خخخ ب شدت ادمی هستم ک حساسم خخخ اما تا حالا کسی متوجه نشده شاید برا همینه هرچی دلشون بخاد میگن

9-همه فک میکنن من از دنیا فقط درس رو میفهمم اما نمیدونن من میفهممم خیلی هم و همه من و بچشه ی ادمی میبینین ک دنیاش مشتق و اثر دوپلر

10-غم غوار همه اما ب شدت تنها

11-برا همه همیشه وقت دارم 

12-شاد کردن دل دیگران برام مهمه حتی ب قیمت اذیت شدن خودم

13-ادم هایی ک دوسشون دارم برام مهمن

14-ی جاهایی برا اینک دل طرف نشکنه نظر واقعیمو نمیگم

این یکی ها اند دیوانگی خودم میدونم

15-این یکی دیوانم کرده EQب شدت بالایی دارم ودر کنارش ب شدت کمال گرا البت اون وره کمال هستم

فلن همینا 

این 15-مورد چیزایی هستن ک ب شدت عذابم میده ب شدت و متنفرم از این اخلاقم وقتی همه فک میکنن من سنگ دلم من بی رحمم من خود خواهم من فقط درس نن فقط و اذیت میشم هیچ کدوم اینا نیس و کی میدونه من در حقیقت کیم

این بده برا چیزی متهم شی ک اصن نیستی درسته نظر مردم ب درک اما واقن ی جاهایی ازارم میده وقتی توانایی جواب دادن و ندارم...این رفتارا شاید خخخ هاش خوب باشه اما ن برای ادم های امروز

چرا من تو چشام همیشه اشکی هستش یا پر از حرف اما دهنم بسته...

اما خاهر بزرگترم  راحت اظهار نظر میکنه تو دعوا در بحث کردن در همه جا ،پ این ربطی ب خانواده و اینام نداره چیزی ک دقیقا ب خودم مربوط میشه.

اصن چی شد من یهو اروم شدم ینی بودم اما در حقیقت خفه شدم تاثیر اون حرف دبیر جان شیمیم ک سال اول دبیرستان گف: ادم باهوش عمرتو برا اثبات حقیقت شخصیتت ب دیگران تلف نکن .هر چی فک میکنم تهش ب این میرسم ک من پس از شنیدن اون حرف دیگ خفه شدم واقن خفه شدم شاید تو بحث های سر کلاسی میشد کماکان اظهار نظر میکردم اما هرچی گذشت دیگ این کارم نکردم ب طوری ک این اخرا حتی حرفای غلطم میشنیدم بازم خفه میشدم. یا ی بار سر کلاس فیزیک ایام پیش دانشگاهی ی دختری بود اییی ازش بدم میومد خودشم حس میکرد اما فقط تو چشام بهش بد بودنمو نشون میداد م ،اها ی چیزی یادم افتاد مثلا اگ از کسی متنفر باشم ازم کمک بخاد دریغ نمی کنم ب خدا ک من روانیم شک نکن:(( یا شایدم:))

داشتم چی میگفتم اها یادم اومد اره اون دختره ی بار سر کلاس ی چیزی گف بهم ک من سکوت کردم و جواب ندادم حرفش انقدر بی اساس بود ک بعد کلاساش دوستای صمیمیش ب خاطر من باهاش دعوا کردن و حتی چشای دبیرم از حدقه زد بیرون اما من ها خخخ ساده سکوت کردم فونداسیون فکریم هم این بود ک خو این اگ عاقل بود اینو نمیگف ، خو چرا عمرمو بذارم تا بهش بگم اصل قضیه چیه، این جمله تو ی کمتر از صدم ثانیه تو ذهنم گذشت و من سکوت کردم ...

اها ی چیز دیگم یادم اومد مثلا من اگ ی چیز خوبیو بدونم و بلد باشم مث دیوونه ها راه میفتم ب همه میگن خو این ینی چه؟(لطفا با لحن شیر فرهاد خانده شود تشکرات)

نمونش من در دوران امتحانات سرم خخخ شلوغ بود دیگ همه بهم هجوم میاوردن برا رفع اشکال حالا همه نه ولی خخخ ها...مثلا ی نمونش ک واضح یادمه داشتم حد و پیوستگیو توضیح دادم و هرچی خودم تو نشرالگو این ور اون ور هم نکته و اینا بلد بودم گفتم هرچند اصن لازم نبود ولی اون لحظه چرتک ننداختم ک ن نگم رقابتو از این حرفا ن اون موقع بلک هیچ وقت چرتک ننداختم...برا همین یکیشون ک میگف فیزیک سه سالو ،تو برام پاس کردی .میگف تو تنها کسی هستی ک این جوری رفع اشکال میکنع و بهش اطمینان کامل دارم در واقع احساس مسعولیت میکردم...دیگ سر کلاس فیزیک وقتی سوال داش دبیر پاسش میداد ب من میگف : زبون تو رو بهتر میفهمه یا امتحان فیزیک سال دوم ترم اول: خودمم کلی ازش مونده بود اون موقع وایبر رو بورس بود،  یهو دیدم یکی از بچ ها فک کنم ی 10تایی عکس فرستاد ک حل کنم براش کی 1نصف شب(هر چند کل فرجه امتحان براش مشغول رفع اشکال بودم با وایبر ) منم کلی درسم مونده بود و فردام امتحان ب نظرت گفتم وق ندارم  خیرنشستم براش یکی ب یکی حل کردم این ادمم همیشع وقتی فیزیک و ریاضی نمیفهمید ب من پی ام میداد حتی اینو لحاظ نکردم ک این داره از من سو استفاده میکنه چون اون موقع فقط ب این فک میکردم اگر فقط من بتونم کمک ش کنمو نکنم تهش من مسعولم.میبینی چقدر خود درگیری دارم

اما خودم دیدم ادم هایی ک خودشو نودر اولویت میبین خو این درسته واقن ب نظرم اما من همش عرفانی ب قضایا نگا میکنم ...من دنبال مزد خوبی هام نیستم هرگز اما زورم میاد انقدر خودمو کم فروختم ک شده بودم حل المساعل بقیه ...و سایر جنب ها

و برا وقتم احترام قاعل نبودم 

این موارد مدت هاس اذیتم میکنه

مثلا سال سوم بابام در ی مورد حرف زدیم من کمپلت سکوت محض بعد ک حرفامون تموم شد و بایدم جواب میدادم نشستم حرفامو نوشتم بعد صب از مدرسه زنگ زدم ب خونه ب ابجی کوچیک گفتم برو تو اتاقم و چن تا برگ رو از فلان جا بردار بده ب بابا الان بابای من بین یکی لز سر رسید هاش پر از این برگ هایی ک خرفامو توش نوشتم و نسده ک برنم حالا خاهرم خخخخ راحت حرف میزنه راحت واقن این ب تیپ شخصیتیمون بر میگرده 

اما از این سکوت هایی ک ب غلط معنی شده خستم اینک من ی دختر خود خواه و متکبر و بی احساسو ...

وقتی پستای فاطمه رو میخونم ی جاهایی ک ی سری از مکالماتش با اقوامشون هس ک چقدر راحت جواب حرفاشونو میده واقن حسودیم میشه من حتی در مقابل چرندیات سکوت میکنم چون معتقدم ادم نفهم و من توانشو ندارم حالی کنم پس برع ب درک اما ی جاهایی دیگ زورت میاد بعد این عمر...البت شایدم فاطمه مث من باشه نمی دونم و من ظاهر قضیه رو میبینم...

اما باید ی سریشون و تغییر بدم ی سریشو ک تغییر پذیر نیستن هیچ تمام. بعضی هاش دیگ کفرمو در اورده ،حداقل بعد این سکوت کردنت دیگ ب جون من غر نزن

پست های نصف شبی اونم با حرص فراون

داشتم میترکیدم باید ی جا ثبت میشد

پ.ن چندی بعد و ی دیوانه منم ک بیدار موندم درس بخونم اما اومدم تایپ کردم و حرص خوردمو یاد این موارد در زندگیم افتادم دیوانه منم ک جمعه ازمون داره بعد شبش برداشته خانه ی دبیر محبوب ک باشد همان دبیرجان دیفرانسیلو دعوت کرد بعد مانده ک چ جوری نتیجه ازمونشو نگ ب دبیر ک میداند نمیشود شایدم شد

دیوانه منم ک از ازمونم مونده و امروز دو تا قرص ناقابل پروپرانول خوردم و هنوز قلبم قرار نگرفته

دیوانه منم ک امروز هدیه جان خداوند اییی درد میکر د اییی درد نیکرد و من انگار ن انگار

دیوانه منم ک نگران همه چیزم ...

دیوانه منم ک در کشور جهان سومی دارم درس میخونم ک مهندسی درش خنگ شده و از همین حالا دغدغش شده رفتن و دیوانه منم ک وقی میفهمد در ان سوی دنیا برای مهندسانشان تا کمر خم میشود باز هم دچار توهم میشود اما من دیوانه در کشوری هستم ک فقط با درد و بدبختی مردم میشه پول در اورد یا پزشک یا وکیل اما با مهندسی  ک نشانه ایی از پیشرفت هس باید رف مرد دیوانه ان دختر مهندسی ک در شرکت مهندسی دارد حمالی میکند بی حقوق ک شاید 10سال دیگر استخدام شود...من هنوز معتقدم گذشته رو ک نمیشه پاک کرد تاپ ترین رشته ریاضی بحثم ندار ه تموم شد ...و فقط اینو بگم اقای پزشک یادش رفته تا برق نباشه نمی تونه عمل لیزروشو بکنه ک  nتومن ب جیب بزنه اقای پزشک و خانم پزشک وجودت، خودتو هم بکشی ب مهندسی وصلع فک نکن اوضا وحشی شده ما  یادمون میره این اصل ماجرارو بعد اقای پزشک سر سالم تعرفه شو عوض میکنه بعد میگن چی چیه تحول سلامت شما خوبید ما هم خریم...توقعی نیس این جا جهان سوم هس جون ب جونش کنی جهان سومه در المان بالاترین در امد برا معلماس وقتی نخست وزیرش معتقده ک حقوق بقیه اقشار جامعه باید از کسی ک ازش یاد گرقتی کمتر باشه خو معلومه تهش اون میشه المان و این جا علما میگن حقوق تابستون معلم ها مشکل شرعی داره اون موقع ما پلاسکو داریم اونا هم پیشرفت...و خاک بر سر انکه که گف: پول بدید ک برید دانشگا یکی نبود بگه عاغه این جا ساختار اروپاییه ک در این مورد این شکلی برخورد میکنید و تهش شد بیکاری و حالا نزدیک انتخابات همه یادشون افتاده باید صنعت پیشرف کنه ک مهندسان ما برن سر کار...

اما من احمق تر از این عزیرانم اگر از این جا نروم. میروم ب جایی  بفهمن مهندس ینی چی ...

این جا طرف دیوانه مهندسی اما انصراف میده میاد پزشک میشه ک در حالت عادی خون ببینه غش میکنه...این جا ایران است جایی ک نفر اول کنکور تجربی دانشجوی ترم اخر مهندسی برق شریف ک انصراف میده چون میدونه این جا مهندسی خنگ شده چون عزیزان خنگ شدن...

و این جا کما کن جهان سوم هست ک ب نظر من سوم بودن ه

م از سرش زیادیس این جا ناکجا اباد...

قبلا ها خخخخ ها بهم گفته بودن سرعت تایپ کردنت بالاس ولی امشب عمیقا متوجه شدم میدونم اشتباه تایپی دارم اما من خسته تر ازانم ک ادیت کنم ...

دقیقا اول پست در مورد خودم حرف زدم بعد اخرش مشکلات امروز و ب قول دبیر شیمی یک عدد روان پریشی...

اصن باید اسمم بشه باور دیوانه

و دیوانگیم ارزوست...


شاید بخندی یا نخندی مهم نیس من میروم تا 20اسفند

فقط من تنها چیزی ک باور دارم همه ی شغل ها ب درد میخورن همش ...ا ما فهمیدنشان ارزوست

درست ک ریاضی ها پرچممون بالاس اما باور دارم ک همه خوبیم اگ بزارن...


دیوانه ان احمق ها هستن ک باعث بشن من دیوانه گردم و تمام...


نظرات 1 + ارسال نظر
من، منم جمعه 29 بهمن 1395 ساعت 07:02

1-من موقع دعوا اصلا اهل سکوت نیستم هرآنچه که در دل همایونیمان سنگینی می کند را می ریزیم بیرون و در عوض راحت می شویم!

2-جواب بده، تو خودت نریز..
4-همیشه از خودت دفاع کن و اگه دیدی حق با تو نیست انتقاد رو بپذیر فرزندم!
7-خخخخخخ،چه تشبیهی
8-عین خودمی

هعی رفیق، داغ دلمو تازه کردی با این پارت دوم پستت :((
آره ما واقعا جهان سومی هستیم
حرف واسه گفتن زیاده اما...
راستی من یبار سعی کردم اینجوری مثل تو باشم و سکوت کنم و می گفتم لازم نیس دلیل کارا و رفتارامو به کسی توضیح بدم چون کسی که نمی فهمه رو میشه آگاه کرد ولی کسی که خودشو زده به نفهمی رو هرگز!!!
فکر می کنی نتیجه اش چی شد؟
انقدر حرفایی که باید زده می شد رو تو خودم ریختم که افسرده شدم بعد یه مدت:|||||

1-عاغاددر این مورد خوشا ب دلت ک هرچیو دوس داری میگی حالا من انقدر حواسمو جم میکنم ک چیزی نگم ک شورشو در میارم واقن...پس درس حدس زدم اون موردی ک تو پست بهش اشاره کردم
4-اگ حق باهام باش بازم چیزی نمیگم...
حالا ببین تو ی بار سکوت کردی و اون طرز تفکر منو داشتی ولی من کلا این شکلیم ک دیگ واقن افسردگی شوخیه برام...
پارت دوم انقدر عذابم میده ک حد نداره البت بیشترین عذابم مربوط ب سوم دبیرستانم بود وقتی دبیر فیزیکم ی بحثایی میکرد ک همش درس بود ولی...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد