باور هایی از جنس تو

باور هایی از جنس تو

و تو پایان ویرانی منی
باور هایی از جنس تو

باور هایی از جنس تو

و تو پایان ویرانی منی

بلدالملک

یادم میاد اون موقع خیلی مهران مدیری طرفدارش نبودم ...قهوه تلخو میدیدم...  اما کاراشو دنبال میکنم و‌کردم..از شخصیت های محبوب من پدر سوخته بود...گاهی فقط پشت صحنه های بلدالملکو میدیدم خندیدم و از اون جا فهمیدم بهش میگن عارف لرستانی...دیروز زهرا ور دلم نشسته بود بعد یهو گف ای این مرد،من بیخبر گفتم کی؟و بعد شد اغاز حال بد من...

میگن دلیلش پزشکی بوده باید پزشکو منهدم  کرد،غلط کردی طبابت میکنی نکبت،تهش همینه دیگ دانشگا ازاد و بین الملل وقتی داریم تهش میشه این عوضی ها،البت نکه سراسریش خیلی میفهمه،طرف وقتی دزس های تخصصی پزشکیو با ۱۲پاس کرد همینه...اگ دلیل اون بوده نبایدگذشت ب خاطر پولش هر بی سروپایی میرن پزشک میشه بعد میشه قاتل ...متاسفم خیلی...این جا ایرانه پزشک بیمار را میکشد اب از اب تکان نمی خورد...

گاهی فک می کنم ی بخش از گناهام ب خاطر اینک این خراب شدع ب دنیا اومدم بخشیده شده ب طور خودکار...

از دیروز دپرسم،عارف از بازیگرای محبوب من بود...سکسکه کنی بعد امپول بزنی بعد بمیری...

هنوزم تصویرش تو ذهنمه و پاک نمیشه...عارف لرستانی ۴۶ساله..

اونم از خبر سیل تو کردستان...

هنوز یاد پدرسوخته هاشم...

پ.ن، داشتی مچ مینداختی اقا عارف...


ی حسی بهم میگ اخراشه...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد