باور هایی از جنس تو

باور هایی از جنس تو

و تو پایان ویرانی منی
باور هایی از جنس تو

باور هایی از جنس تو

و تو پایان ویرانی منی

هاشمی طبا و حاشیه ها...

ب دلیل بودن در همدان و نبود شناسنامه و کارت ملی رای ندادم:)) هر چند اگرم بود نمی دادم بنااب دلایل شخصی خویش ،جسته گریخته مناظره رو نگا کردم یادمه مناظره اخر ،از عصابنیت شدید تی ویو رو خاموش کردم،عصبی از این همه اختلاس،از این همه منفور بودن این همه نامردی ،و هیچ ب هیچ،8سال محمود گند زد ب مملکت و رف و بعد گاز انبری قالیباف،تعصب و نبود عقل رییسی ،و خنثی بودن روحانی،همه ی این ها باعث شد رای ندم...هر چند استرسم داشتم اون تیتیلیتی رای بیاره ک نیاورد خداروشکر...خاستم بگم هیچ کدومشون دل سوز نیستن و نخاهند بود این جا رسم بر انس ک ب هر  جا رسیدی اول جیب خودت ...و ب قول دوستان خیلی  ها ب پای صندوق رفتن ک تتلو ها رای نیارن ...مث پدر خودم...بابام تا اون جا ک من یادمه اصن رای نداده، اما امسال از ترس تتلو ها رای داد ...

و اگر انتخابات کاپ اخلاق داشت ب هاشمی طبا میرسید...هر چند دقایق اخر پن شنب ،اگر شناسمم بود ب هاشمی طبا میدادم،جمله ایی ک بارها گفتم...ب قول دوستان اخر شد اما کرامتش ب یاد گار خاهد ماند...میشه روزی برم ؟این جا رو ندوس...

ب قول دوستان مردم بیشتر ،نیاز ب تخلیه هیجان دارم...

امروز ب زهرا میگم:چرا من از این هیجانا ندارم ؟

میگ تو تمام ذوقتو برا جیگر و فامیل دور خرج کردی...

امروز تو اتوبوس ک داشتیم میرفتیم ب سمت جهاد در همدان...همه میگفتن انتخاب بین بد و بدتر بود از ترس تتلو ها رای دادیم...و چقد این بده ،چقد بده...خدایا قبلا ها اگ ظلمی اتفاق میفتاد ،تو نیل غرقشون میکردی،سکوت الانتو نمیفهمم...

و وقتی فقر مردم ،میشود نماد تبلیغات...و ترس مردم از تتلوها میشود معیار انتخاب...

رییسی ،متاسفم برات...اگ دلتون بخاد هر غلطی میکنید ،تا قبل انتخاب با ازادی میجنگی،اما برای رای اوردن با مظهر کثافت و فساد جلسه میذاری؟بابا پیاده شو...

دلم میسوخت،برای ان هایی ک برای یارانه ها رای دادن...ملاک انتخابشان ،خرده نگیریم...فقر را نچشیده اییم ،ک حاضریم ب هر قیمتی باشه،حتی تتتلو ها...

فقر بیداد میکنه جناب روحانی...

کا ش قدر بدانی اعتماد دو باره مردم را ،راستش من این روزا ب چشمان خودم اعتماد نکردم،اما این مردم ک حاضر شدن دو باره باهات باشنو دریاب...اووضا بده اقای دکتر روحانی دریاب مردمت را...

و درود ب کرامتت جناب مهندس مصطفی هاشمی طبا ...

رفتنت تو صف مث مردم عا دی،میشه ب اخلاقت پی برد،،اخر شدی اما در ذهن نا امید من از این اقایان ،ماندگار خاهی ماند...دم شما هم گرم ...

این روزا باید کاری برا سرنوشت بر باد رفته ام بکنم وگرنه ،می دونم ک ی عمرو می بازم...

واقعیتش من نمی توانم این جا بمانم،خستم از این همه بد بودن،دروغ گفتن ،تظاهر کردن ،اختلاس،مردم الکی خوش ...خستم ...از این افکار پریشان خودم و مردمم...ک فقط دنبال هیجانن،و تقی ب توقی میخوره میریزن تو خیابون و کشف حجابو...از این مردم بسته...

کاش هم وطن درد من هم مانتو روسریم بود کاش درد من هم نرفتن ب استادیوم ازادی بود...درد من حجابم نیس ک مطمنم هر کجای این دنیا باشم همینم و بدون اندکی تغییر،چون خودم بهش رسیدم و دوسش دارم با همه ی وجودم...شاید حجابم کامل نیس اما سینوس و کسینوس شاا لمو ایمان دارم...زورز نیس...هیچی زورز نیس...ن ،حجاب زوری نمیشه...باید بخای باید ...ایمان تنها چیزیست ک امروز ب عنوان ریا استفاده میشه..این جا جووناش  البت ن همشون قطعا،تمام ذهنشون بالا رفتن لایک شون شده ب هر قیمتی ،اینستا گرام ندارم امشب با مال زهرا ک رفتم حالم بهم خورد دختراییی ک با دیدنشون متاسف میشی ک ب تو میگن دختر ب اونم میگن دختر و پسرانی ک متنفر ترت میکنن و متاسف تر میشی...ب قول اقای مدیری مذکر بودن با مرد بودن فرق داره و ب نظر من زن بودن با مونث بودنم سال های سال نوری فرق دارن....فبام میسازن در کشور خودشان پخشش نمیکندد ان وقت مردم الکی خوش ما البت ن همشون قطعا ...مخاطب درجه یک خاهند بود و تهش میشود خیانت های امروز و فردا...مشکل مردمم ماست یا ؟؟تهش فساد هایی ک حتی شنیدنش حالت را بهم میزند...

اما شاید در این روزا چیزی ک کلی بهت امید بوده وقتی هستش ادم ها برای نشستن روی صندلی اتوبوس جایشان را ب دیگری میدهند..یا وقتی روزی ک با ایدا رفتم دربند هنگام برگشت با مترو جا نبود ک حتی گردنتو بچرخونی،خانوم جوان خوشتتیپ امروزی  ک بااصرار کولمو گرف گف من نشستم اذیت نمیشم...و هر از چند گاهی پایش را له میکردم و با لبخند جوابم را میداد...یا شاید روزی باشد ک با ارغان بعد ازمون رفتیم ذرت بخوریم وقتی ک میخاستیم حساب کنیم ارغان کارتشو داد دستگا همش ارور میزد منم پول نقد نداشتم یهو من استرس گرفتم و همش میگفتم اقاااا دوباره امتحان کن  و اونم مبگف اصن مهم نیس بعدا ،فردا پولو بیاریدک من کماکان ب اصرارم ادامه میدادم،ک بعد 4،5بار بالاخره درست شد و بلافاصله من گفتم اایییی شکر ...بعد اقا ی محترم گف خانوم اصن چ اهمیتی داره فوقش بعدا میاوردید بعد من ی لبخندی زدم...و گف من ب مشتریام اعتماد دارم اینک الان حساب میکردید یا فردا برای من اهمیتی نداشت...و من مشتری اون جا هستم هر از چند گاهی اگ مسیرم اون جا نمیشد برا ذرت ب جای دیگ ایی میرفتم ،اما دیگر تا زمانی ک بخام شهر خودم ذرت بخورم فقط ان جا حتی اگ کلی پیاده برم در هر صورتی..ا

و صداقتو رو میشد از حرفاش فهمید و او مدم بیرون ب ارغان گفتم عجب مردی بود جان خودم هر جای دیگ بوددیم ها یکیمونو نگ میداشتن اون یکی بره پول بیاره....و چقد خوبه با کار های کوچیک مثبت هم دیگ کلی انرژی بهم میدیم اون روز روز عالی بود و رفتار اون اقا سهم بزرگی در خوب بودن حال من داشت...یاوقتی سوار تاکسی میشیم و میبینیم مسافری در کار نیس در اخر 1000تومنی بیشتری بدهیم ن با این هزار تومن کسی گدا و پول دار نمیشه این ینی هنوز مهربانی هست اینک ادما هوای همو دارن...واقعیتش این موردهای کوچیک مثبت تنها تقطه امید من شده ب ا این همه نامردی...

دبیر جان فیزیک میگف :تو اسکاندیناوی درصد مسلمونا از همه ی کشور های دنیا کمتره اصن بگی نیس بهتره اما ،تنها کشوری هستش ک قانون بانکداریش اسلامیه،تنها جااییکه تمام قوانین انسانیت درش رعایت میشه تنها کشوری هستش ک ب معنای واقعی درش قانون مندی درست و منطقی درش اوج میزنه....میبینی انسان بودن ب اسلام بودن نیس،ب ماست با هر تفکر و اندیشه ایی میشه انسان بودد...ما در ایران بزرگترین فساد های بانکیو داریم...

ارغان میگ باید بمونیو بسازی ،اما دوست من، از من بر نمیاد...من بچ های سر 4راه ها دیوانم کرده...دوست من ی دست صدا نداره...حداقل من توانشو ندارم...من نمی تونم بمونم میخام برم...اما ن با هر شکلی...واقعیتش ی فکر هایی دارم ک همش ب تو ربط داره کنکور جان...خدا تو رو ب عظمتت ،تو رو ر ب حق ابروی بنده های ابرو مندت ،ازم نگیر ارزو هامو خدا من عاشقشونم ،خدا ن عشق نه ،حسی ک من ب ارزو هام دارم از عشق مقدس تره عشق زود خاموش میشه ی جور دوست داشتن خاصه ک با همه ی اتفاقاتی ک افتاد نتونستم ازشون بگذرم...هیچ وقت فک نمیکردم این جوری دوسشون داشته باشم ،خدا ،میدونم دلم کمه برا این همه دوست داشتن کمه اما خدا دل هر کسی تمام اوست...خدا تو ک از تصمیماتم خبر داری ،میدونی هدفم چیه..خدا بهم قدرت بده ،خدا نگام کن تو رو ب حق این همه بزرگیت نگام کن بیشتر از قبل...دلم اشوبه خدا ...من نگرانم ...

واقعیتش فقط تا 4شنب 3خرداد 96 وقت  دارم بیشتر ازاین نه...اگ نشه دیگ نمیشه...میدونم خدا دلیلی برای اعتماد شاید ب من نبینی اما میشه تا 3خرداد فقط اگر نشد سر تعظیم فرود میارم در مقابل شکست...

از همه بریدم جز تو...باز تکرار میکنم...

دنیای من منتظر منه...دنیای من ادم هایی هستن ک بی دلیل دوسشون دارم،میخام جمعه کارناممو برا دبیر جان فیزیک سند کنم...ب شدت دلم هوای امید دادنشو کرده .....میخام ازمونو خخخ خوب بدم...

برا فاطمه دیگ همین جا میگم :))واقن در اون مورد خانومی کردی ب نظرم...ولی کاش نمی کردی:))فاطمه من هنوز تموم نکردم ،4شنب تموم میشه ک اگ نشه بالا توضیح دادم...

امیدوارم تو ،جم بندیو شرو کرده باشی...

و این عکسم مال امروزه...ذرتای همدان اصن خوشمزه نیستن ولی این یکی ب نسبت بقیه بهتر بود در واقع تشبیهش این میشه مث روحانی ب سایر نامزدا...ب جز مهندس هاشمی طبا:)) البت تا الان ما هر جا رفتیم راضیمون نکرد اگ کسی ذرتی خوب همدان سراغ داره ،لطفا ادرس بده:))اصن ب پای ذرتای شهر خودم نمیرسه...من مورد داشتم لباس پوشیدم تاکسی گرفتم رفتم جای مورد نظر ذرتو خوردم ،بعد تاکسی گرفتم مانتو رو در اوردم نشستم ب ادامه ی درسام برسم...تا این حد معتادم...یا اخر شبا بابامو ر زور پشت رول نشوندم رفتیم جای مورد نظر ذرتو گرفتیم برگشتیم خونه...کلا ذرت بخورم سیر نمشم البو با سیب جان:))

من دامو ب ارزو هام باختم...

#کاپ _اخلاق _فقط _تو _اقا مصطفی هاشمی طبا _مهندس خوب...

حالا ن هممون ولی اگ ی ادم دیدد مطمنن مهندسه مطمنن با مهندسی ی رابطه ایی داره...

و قبلا هم گفته بودم از پزشک جماتعتم خوشم نمیاد نمیدونم کدوم وکشور ک میگن دستمزد پزشکاش از همه قشرا پایین تره چون معتقدن اگ زیاد باشه ی جورایی فساد اخلاقی ب وجود میاد بعد همون جام بالاترین دستمزد مال مهندساس چون معتقدن هر کشوری برای بهتر شدن ب فکر نیازمنده...

ایران کشوریست خدماتی ن صنعتی چون ،این جا فقطمیشه با درد مردم پولدار شد ن با پیشرفت مردم...

خاهم رف...

راستی وعده دیدار ما 4شنبه

3خردادتنها فرصت... گاهی یاید خودتو خط بزنی برای رسیدن ب ارزوهات...مم ضعیف تر از اونی هستم ک بخام ازت بگذرم...ولی بدون بیشتر ازهمه میخامت...کارو تموم میکنم...بسته واقن بسته...محال بذاری،محال بتونم...الان یادم افتاد دیشب خاب دیدم مردم‌... نذار تمام عمرمو ببازم...نذار تمام عمرم بازنده باشم ...خدا جان منم همین طور...





نظرات 1 + ارسال نظر
من، منم پنج‌شنبه 4 خرداد 1396 ساعت 01:51

چهارشنبه تموم شد 3خرداد گذشت بیا یه خبری از خودت بده

وقتی از تهی پر باشی،خبر دادن داره؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد