باور هایی از جنس تو

باور هایی از جنس تو

و تو پایان ویرانی منی
باور هایی از جنس تو

باور هایی از جنس تو

و تو پایان ویرانی منی

ب تمام تان نگاه می کنم با حسرتی ک درد قلبم من را پس میزند

ب تمام بار هایی ک ورق خوردید اما ب وقتش  بسته شدید اره اون وقتی ک تن تن باید ورق میخوردید بستم همگی تان را...

از تظاهر ب حال خوب خستم

درد شکست تو نابودم کرد

صبحا ب خاطر بابا شاد و شنگول اما ب محض غروب افتاب ،درد های من طلوع میکنه...

می دونم روزی میاد ک باید ب خاطر تمام استعداد ی ک دود کردم جواب پس بدم ،از همین حالا اعلام می کنم خالیم از پر...

خدا چرا معادله حل نمیشه؟

خدا میترسم اره خدا از رحمتی ک بش حکمت

خدا کاش این بار از من بگذری 

خدا التماس نعره میزنه

من ادم کل شقیم خودتم خوب می دونی اما دارم التماس میکنم...


نظرات 2 + ارسال نظر
محض دوشنبه 6 شهریور 1396 ساعت 02:20

وقتی اون سوال سخت و لاینفک دیفرانسیلو برات ایمیل کردم و تو چقد محترمان پذیرا شدی و بهم اجازه دادی ک ازت ادرس ایمیل بخام
تو دلم گفتم خدا هر چی میخاد بهش بده هنوز سوالممو جواب نداده بودی و فقط از پستات متوج شدم ک دیفرانسیلو دوس داری همین برا همین ب خودم گفتم ازت بپرسم
ازت پرسیدم و تو جوابمو داده بودی
جواب سوالو ب استاد دانشگام نشون دادم
پریسا این جای صحبت استادو بهت نگفتم چون بعد کنکورت بود و دوس نداشتم کامنتی برات بذارم...
استاد گف:دانشجو ریاضی محضه ارشده ؟؟؟
گفتم استاد فقط ی داوطلب کنکوره
استاد گف بهت بگم :این سوادش و تسلطش رو مبحث دیفرانسیل دیوانه کنندس محال اون فقط ی دانش اموز باشه.اما گفتم استاد اون فقط ی دانش اموز عاشق دیفرانسیل همین
استاد گف از طرف کسی دکتری ریاضی محض داره:بهت بگم...
گف بگم قدر این استعداد و توانایی تحلیلشو بدونه اون روزی ادم بزرگی میشه خیلی بزرگ...ن ب خاطر اینک دیفرانسیل بلده،کسی ک بتونه این سوالو حل کنه از هر چرایی نمیگذره...
نوشتی ب خاطر استعدادی ک دود کردم...من ک اشکام هیچ وق در نمیاد حتی تمام زمان های شکستم با خوندن جملت اشک ریختم چون حداقلش من میفهمم از چ استعدادی حرف میزنی
اما پریسا تو حق نداری ،حق نداری ول کنی...
پریسا ارزشت را با ی رقم پایین نیا.من ن تو رو میشناسم ن هیچی اما ب قول استاد حل اون سوال ک در حد دکتری ریاضی محضه نشون دادی ک چقد کار بلدی
پریسا دست نکش همین...

گریه و لبخند
رفیق تو بگو کدومش رو باور کنم؟؟چن تا از اون سوالا حل ک نشدن...
رفیق چرا وقتی باید می بودم ،نبودم
رفیق از این حرفا زیاد شنیدم ک بهم گفتن...
اما رفیق توانایی ک ب کار نیاید چ فایده؟؟ن رفیق من ارزشمو ی رقم نمیدونم بحث من رقم نیس رفیق
بحث من خودممم ،خود من
ک وقتی میخاستمش نبود برا همه بود جز خودش ،رفیق...
اره رفیق

آرام دوشنبه 6 شهریور 1396 ساعت 12:30 http://peace-road.blog.ir

پریسااا پریسا
این اتفاق برا همه میوفته
همه ی ماها یروزی یجای مهمی از زندگیمون،اونی ک باید میبودیم نبودیم :)
اما مهم اینه ک خودمونو ببخشیم و ب خودمون فرصت جبران بدیم دختر :)
دیگه نذار این اتفاق تکرار شه و نذار این اتفاق باعثشه حال خوبت خراب،شه :)
قوی باش مهندس:)

میفهمم
ولی بحث من متفاوته،نمیشع گفتش و درد من ی چیز دیگس
اما بخشش ،حالا حالا فک نمیکنم
سخت خیلی سخته
درد من قابل فریاد نیس

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد