باور هایی از جنس تو

باور هایی از جنس تو

و تو پایان ویرانی منی
باور هایی از جنس تو

باور هایی از جنس تو

و تو پایان ویرانی منی

برنده باش

امشب گفتم دلم میخاد این مسابقه رو شرکت کنم ک پدر متاسف شد :))صد البته سیاست این مسابقه ها ی جمهوری اسلامی را منم ندوس  و صد البته کثیف ولی پد ر بزرگ اندیشن من ب پولش اندیشم:)بقیم گفتن بروتهش هیچی نمیگیری ...

تقریبا چن قسمتی چار قسمت تقریبا ۹۷درصد سوالات رو بلد بودم و معتقدم خیلیم اسونه...اکثرا

ولی منصرف شدم واقعیت وقتی فک میکنم بایدجلویچندش ترین ادم تو ذهنم بشینم  و وانمود کنم چقدخوش حالم ک دارم ریختتو میبینم قید اون ۲۰۰تومنو میزنم ...

سلام من محمد رضا گلزار هستم از مسابقه بزرگ برنده باش و کوفت :°••|||

چرا سعی می کنی انقد جلف باشی ی طور میگ سوال اول انگاری المپیاد جهانی فیزیک امریکاس کاش میشد بش بگم خفه بابا جدی نگیر چارتا سوال درپیت این ادا هارو نداره ...

شایدم با همین نیت شرکت کنم برم بگم  خفه شو و بیام:)

خدایی مجریش یکی دیگ بود جز مجری سمت خدامیرفتم از اون ورم مطمنم برم کفش اینه بدترین حالت مث کنکور خل بازی درارم ۳۵تومنو کاسبم اییی بترکی گلزار ...

این مبلغه رو مخمه البت بی شک پدر برای همیشه برایم متاسف خاهد ماند ...حالا من میگم بیا سیاست کثیف رو بی خیال شیم و ب پولش بیندیشیم حتی یادم بره روبروم گلزار چندش نشسته اما وی متاسف ترمیشود...

گلزار ایییشههههه

خب ی ندا اومد ک تو برو کتاب رویا ی یونگو ک خریدی بخون خانم برنده اون یکی کتابشم سفارش دادم امادس باید برم بیارم پاسخ ب ایوب ولی این رویا یکم ادبیاتش ی طوره ک خوشم نمیاد ولیچون پول دادم میخونم

خدایی ی سوال اینایی ک طرفدارگلزاروات د فاز؟؟دقیقا؟؟

چیو میبینید ک من نمیبینم؟؟حالا جدا از دختر خانم هاپسر ها هم طرفدارشن:•••|||

اصن ک بازیگر نیس ب نظر من پول رنگ چشاشو میخوره حالا دقیقا برچ استعدادی گفتید بیاد واسه اجرا؟؟

خدا اونجا ک میگ من محمد رضا گلزار هستم موقعی ک زنگ میزنه دوس دارم یکی بخابونم زیر چشاش ک رنگ چشاش بشه کبود حالا الان نمیدونم چ رنگیه میدونه رنگیه...

حالا مرض دارم میشینم نگا میکنم دق میدم خودموصرفا واسه اینه یکم از دینی وادبیاتمو مرور کنم:))

خلاصه گلزار  ،بترکی ک شدی ی مانع بزرگ واسه اون پولا برام ...بی ادب اییشه...


پ.ن:امروز از ده خابیدم تا پنج عصر توقه دارم بخابم الان

انقد میخابم ک حالم از خود م بهم میخوره...فردا میرم کوه باشد انسان شویم...این تابستون با غصه هامون خابیدیم مگ میشه پریسا خوش حال باشه و بخابه غم هامونو بردیم تو خابمون خیلی بده از اونایی باشی ک وقتی نابودترینی میگیری مث شتر میخابی بالای یازده ساعت طوری ک ازسردرد پاشی از سردردی ک نمیدونی مال غمته یا مال خاب زیادیه ک حالتو بهم میزنه

یاد روزای مدرسه ک صبش فیزیک داشتم با شیمی از ذوق ب بدبختی خابم میبرد ...کاش فردا سرویس ساعت ۷میومد و میرفتیم مدرسه...

زنگ اول فیزیک بعد حسابان بعد شیمی روز اضافه کارم باشه ک زنگ اخر بازم فیزیک...

دبیر دیفم هنوز مجهوله چون من سوم دبیرستانم...






نظرات 1 + ارسال نظر
محی جمعه 2 آذر 1397 ساعت 03:49

باور
خیلی از پستات رمزی بودن از اینجا به بعد
اما غیر رمزیاشو که خوندم ، ...
دوست داشتی رمز به منم بده


باور ...
کلش دوباره بنویسی !
اصن یه خونه ی جدید بری ولی بنویسی !
کنار اومدن با ننوشتنت سخته واقعا ...

نمیدونم چی بگم ، نمیدونم !

فلن ک نمیتونم بنویسم ،نمیتونم واقن .....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد