باور هایی از جنس تو

باور هایی از جنس تو

و تو پایان ویرانی منی
باور هایی از جنس تو

باور هایی از جنس تو

و تو پایان ویرانی منی

ماکارانی مهندس پز ب روایت تصویر و اندک دغدغه یک عدد ترمک:|

دیروزم با خاهرم کلی درباره دانشگاه و خابگاه حرفیدیم لازم بود بشنوم این حرفارو...

امروز اشپزی کردم

البت بیشتر کمک اشپز بودم و خوشمزه بود البت خدایی دست پخت من نبود بیشتر اموزش بود قراره مرغم یاد بگیرم برنجو هم از بابا میخام یاد بگیرم برنج رو خوب میپزه

ینی میشه دانشگاه برنج ایرونی بده؟؟:((می دونم نمیده

برنج های دیگ رو واقن نمیتونم بخورم؛((

خاهرم چن سالی ک خابگاه بود برنج دانشگاه رو خخ کم میخورد اینک ب غذا حساس نی وضش این بود من دیگ چی میشم:||ک ذاعقه بسیار مزخرف دارم:||مخصوصا برنج رو حساسم ینی غیر مارک هاشمی:)ی چیدیگم هس...هیععع خداااا؛((((( کاش شهر خودم دانشگاش مث اونجا و تهران خوب بود؛(

ی جورایی اولین پخت من:|هیچیم بلد ن بودم سر اشپزم خاهرم بود

وسطشم دعوامون شد:||یکم عصبی شدم یهو کلی فشار ریخت رو سرم:|ک زندگی روچ کنم تو خابگاه؟؟؟

امشب کلی اپ و مپ دان کردم از نقشه متروتا بی ارتی و ورستورانو کافی شاپ و جای تفریحی...

یکی ازدلایلی ک دوس داشتم برم شریف پوذیشنش تو تهرانم بود

بدلیل اینکه من تهرانو مث کف دستم بلدم هرجاییشو ک فکرشوبکنید بلدم ب دلیل تردد زیادی ک داریم ب اونجا و مدتی ک اونجا زندگی کردم هیچی تهران برام جدید نی ،من همیشه خریدامو تهران کردم الان تو شهر خودم خیلی مجتمع و پاساژ هس نرفتم:•|وبلدشم نیستم...تقی ب توقی میخوردتهران بودم...و همیشم فک میکردم بهترین جا واسه دانشجو شدن واسه منه چون از زادگاه خودم بهتر بلدشم و خخ وقتا خانواده نمیتونستن خودم تنها میرفتم...اما اینجا رو درحد اینک اخر این بار سوم راهنمایی رفتم اونم گذری ی شب موندم وقبل ترهایی ک رفتم مربوط ب بچگیمه اونم گذری هیچی ازش نمی دونم و کلافم میکنه...و هیچی ازش نمیدونم اونم ی کلانشهر مث تهران می دونم ولی اینک حتی نمی دونم دانشگاه درچ‌پوذیشنی رو‌مخمه در حد اینک اسم خیابونشو‌بلدم‌و‌ایستگاه مترو‌ب اونجا م میخوره

پوووففف...

الانم یکی از غصه هام اینه چون میرم یونی مث سابق نمی تونم برم تهران دیگ چون مسلما تعطیلی پیش بیاد شهر خودم باید بیام ،تنها فقط تعطیلات بین دو ترم میشه روش برا تهران رفتن حساب وا کرد با تابستون دیگ ،ک مورد اولم ن زیاد چون مطمنم اون تایم همش تو شهر خودم رزرو خاهد بود...اینم واقن رفته رو مخم

عادت کردم ب این تهران رفتن و کارهایی ک اونجا دارم ...

تو تهران رستوران و کافه همه روبلد بودم ک کشفشون کردم

ولی اونجا الان تو مپ میگشتم ولی نمیدونم چی ب چیه:(

این نفهمیه اذیتم میکنم

امشبم گفتم حالا میرفتی علم و صنعت نمیمردی؟ک ؟حالا یکم اون پایین تر

ک سریع گفتم شات اپ:||اهداف تو بزرگتر از ایناس ولی خب واقعیت تو‌لحظه ادم دلش میگیره از این حجم نفهمی...

امروز میگفتن:واقن ب خاطر اینک دانشگاه الان از اون تهران ها دیگ بالاتره عقب تر زدی؟گفتم اره

گفتن ینی تا این حد کیفیت واست مهمه:|؟؟

سکوت کردمو ی لبخند زدم

حوصله سوال احمقانه ندارم

ن صرفا واسه سرگرمی این کارو کردم:|نفهم ها

بعدا ادامه میدن ولم ک نمیکنن:

خو الانم اینجا ک میری فرقی با تهران نداره

ولی تو چون با تهران اشنایی بهتر بود اونجارو جلوتر میزدی

بازم سکوت ولبخند...بدم میاد بدیهی ترین هارو متذکر میشن

...

من خودم نگران این نابلد بودنم هستم اینام دم ب دیقه...هی میگن...ولی بازم برگردم عقب دانشگاه الانو جلوتر بازم میزنم از علم وصنعت مواد و فیزیک تهران...بازم عمران و علوم پایه های دیگ و مهندسی های دیگ نمیزنم بازم بی شک الزهرا (من اصن الزهرا رو ب دانشگاع حساب نمی کنم ))محاله اصن بزنم بازم مهندسی شیمی اولین اولویته برام...

نگرانیه ربطی ب انتخاب م نداره ،طبیعیه کلا ،ک ایشالا هفت اول کشف میکنم همه چیو ...

برنامه هم دان کردم ۱۹واحده کلا ب نظرم سبکه...تاریخ امتحان ها هم بد ک نیس...

شنبه ها فقط دو ساعت کلاس داریم ریاضی خدا کنه بشه چینج کرد کلا شنب خالی باشه واسه ما ک شهرستانی هستیم خخ بهتره واسه ترددمون چون چارشنب تا ۱۲کلاس داریم میشه برگردیم...







نظرات 6 + ارسال نظر
خان دایی شنبه 24 شهریور 1397 ساعت 03:46 http://www.khan-dayiii.blogfa.com

دانشجو باید سنگم بهش دادن بخوررره


دایی تعطیلات برا دانشجوها زیاده


خودش میتونه تعطیل کنه

فک کنم تهشم همین شع
والا این جایی ک من میرم بعید میدونم بذارن جم بخوریم:(

بهار شنبه 24 شهریور 1397 ساعت 19:20

اقا من این همه خوندمت حداقل فقط بگو چه رشته ای کجا قبول شدی؟

وا:|
ینی تو‌نمی دونی؟؟؟
چی میگی بهار؟؟

بهار یکشنبه 25 شهریور 1397 ساعت 00:56

من یه خواننده بودم که بعضی وقتا روشن میشدم این همه مدت خوندمت و تمام لحظات باهات بودم حالا اومدم میبینم رمزی کردیو نفهمیدم چه رشته ای و کجا قبول شدی...

وای ببخشید :|
من ی خاننده دیگ دارم اونم اسمش بهاره
برا همین اشتبا شد...این بلاگ اسکای خراب شده هم ای پیو درس نشون نمیده
الان موندم کدوم کامنتا شما بودید ،من همشو فک کردم بهار دوستمع:|
نمون رشته ایی ک دلم میخاس و دوس داشتم توی ی دانشگاه تیپ یک تو یکی از کلانشهر ها ب جز پایتخت...
ولی جدا شما تا حالا روشن شدید؟؟

بهار یکشنبه 25 شهریور 1397 ساعت 19:47

اره بابا دوساله دارم میخونمت.
اقا توروخدا بگو دیگه دقیق بعد پاکش کن
اقا رمز بقیه شم میدی اخه من بقیه شو چه جوری بخونم؟

:|||||ولی من یادم نمیاد شما روشن شده باشی
چ اصراریه؟؟
مطمن باشم دنیای واقعی منو نمیشناسی؟

بهار دوشنبه 26 شهریور 1397 ساعت 05:02

نه بابا از کجا میخوام بشناسم.
قبلا وبلاگ داشتم واسم نظرم میذاشتی اما به دلایلی وبلاگمو پاک کردم.
بعد از اونم که مثه خودت کنکور داشتم میخوندمت اما نظر نمیذاشتم تابستون نظر میذاشتم ولی به هرحال دوساله که میخونمت...

یادم نمیاد والا اومده باشم وبتون ،و شما اصنم روشن نشدید...
ادرس وبتون چی بود؟؟؟

فاطمه جمعه 30 شهریور 1397 ساعت 16:55

سلام عزیزدلم خوبی پریسا؟
نمیدونم چی قبول شدی ولی تبریک میگم عزیزجانمم
چقدر دلتنگم پریسا

فاطمه خودتی؟؟خواهر لپ؟؟
وایی دختر کوجایی ؟؟ی ایدی برام بذار واتس اپ باشه تلگرامم داغونه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد