باور هایی از جنس تو

باور هایی از جنس تو

و تو پایان ویرانی منی
باور هایی از جنس تو

باور هایی از جنس تو

و تو پایان ویرانی منی

حول حالنا الی احسن الحال ،خدافظت مهندس

ی تعبیر اشتبا داشتم اینکک فک میکردم حساس شدم اما واقعیت این نی و ومن واقع بین شدم و دارم حقایق ادمارو میبینم یا بهتر شاید اونا دارن نقاب شونو برمیدارن و اون چهره پر از ریا و تظاهر رو ب رخ میکشن و چ بد ک تو رو همین ادما حساب کرده بودی...اما باید یکی یکی کنار گذاشت بشنن میدونی خیلی بده ک تورو واس خودت نخان بلک میخان پلت کنن برا صعود کردن خودشون ،باید بپذیرم اشتبا کردم و اشتبا شناختم ...

فقط نمی دونم چ کنم اینک تا اخر عمرم برا کسی نباشم ؟ن میدونی مهندس با هرکس ب اندازه لیاقتش ن ب اندازه محبت خودت....تموم شد اینم از اخرای 96هنوز س روزه تو شوکم و نتونستم لای کتابمو وا کنم اما برا کیا؟برا پست ترین ادما

ک فقط ظاهرشون خوب و باطشون پر از کثافته،بارها عبرت گرفتم اما باید بپذیرم خریت خودمه ک ادم بشو نیستم همیش از خودم مایه گذاشتم اونم دقیقا برا کسانیکه ک ی ذره لیاقت ندارن...بسته لطفا یاد بگیر و تموم کن...

اما از اینا بگذرم، 96...96چ لغتی هس ک میتونه تو رو توصیف کنه ا ون همه اخبار بد ب کنار برسم ب خودم...خندم میگره بخام از امسال بنویسم ....شکست بود اونم درس وقتی اماده بودی بری یونی تهران اما نشد...حالا ک نشد ،اما بیا درگوشی بهت بگم خوش حالم ک نشد و شانس داشتن تو بهم برگشت...

و یادگرفتم دردهای بزرگ ادمیزاد براش گریه نمیکنه بلک زل میزنه و زل میزنه ...و یادگرفتم حق خوردنیه گرفتنی نی...و ادم هارو شناختم و با خودم هر ثانیه مدام تکرار میکنم با هرکی ب اندازه لیاقتش این جمله باید اویزون گوشت بشه تا اخر عمرت مهندس...

امشبم علیخانی نگا میکردم یاد پارسال افتادم ک مدام میگفتم ...

علیخانیم رفت رو مخم :)110کیلو:|خودش گف... ی عدد 173سانتی با 170نمیدونم دقیق:))با فک کنم تهش48کیلو چون چن ماهیه نکشیدم مهندسو:)

و شایدم تمام ذوق 96من وقتیه ی عدد ادمیزاد پنج ماهه تحت عنوان پسردایی از بغل مامانش پرت شد بغلم ،باید اعتراف کنم بعد اوچیک این اولین نفریه ک این طور دیوانشم ،اوچیک نوزادی و کودکی وحشتناک خوشگلی داش الانم خوشگل ولی وایییی از بچگیاش هرکی بهمون میرسید تو خیابون میگفتن خارجکیه:))سفید تپلو چش رنگ ی باورش سخت هر روز چشاش ی رنگ بود،خلاصه جیگرکی بود و هس...بعد ووووو ییی خلاصه زیبا رویی بود هر بارم ب قصد کتکش برمیخزم اون عکس معروف خارجکیش جلو چشامم ظاهر میش و ناخوداگاه میخندم و ضای میشم جلوش:(و دستم می اندازه ولی ب قول خاهر بزرگم باید بپذیریم قلب خانوادس...

این ادمیزاد پنج ماهه مسلما ن ب اندازه اوچیک ک هیچ کس اوچیک نمیشه ولی باید اعتراف کنم عاشقشم بغلش میکنم تمام دردهامو فراموش میکنم ...اینم از ذوق 96من ...لبخند تو دیدنی ترین حالت عشقه ...یا وقتی  زل میزنه و نگا میکنه با اون چشاش...میش گف با خنده هاش با ذوق کردنش جون میگیرم مرسی ک امسال اومدی:)

شکر خدام امسال کلی مهمون میاد دیگ چ گلی بگیرم نمیدونم...

دوس داشتم تحویل سال تهران بودم ،اول دبیرستان اونجا بودم یادش بخیر منوو بابام فقط و تنها تنها سالم تحویل شد تجرب خوبی بود بعد مامانمو مامان بزرگم با گریه بهم زنگ زدن انگاری چی شده:)تجرب باحالی بود ...شباش تا نصف شب بیدار بودم برنامه علیخانی میدیدم اون موق فک کنم اسمش دو نیمه سیب چیزی تو این مایه ها ،اون موقه انقد دلم خوش بود رفت بودم  دم عید برا خرید کتاب المپیاد و چ خوش گذشت با بابام از گز کردن انقلاب تا زدن نون لواش تازع تو دربند و زل زدن ب ی عدد الاغ تو دربند:))فک کنم ی هفت شد کلیم کتاب برده بودم:*)و درسم میخوندم  ریاضی کل مبتکرانو قورت دادم:)بعد مبتکران و حل سوالای تشریحی بی سرو تهش جلوتیوی ولو میشدم تا علیخانی بیاد رو انتن و تا اخرشو نگا میکردم اون موقم چن شب قبل سال تحویل برنامه شرو میشد با این تفاوت تا نزدیکای س صب طول میکشید بعد همه خاب من بیدار عشق میکردم خیالم از بابت زندگیم راحت بود و فک میکردم طبق نقش میرم جلو و راحت( با شوخی های علیخانی خندم میگرف و حتی اگ بی مزه بود اون موق من راحت میخندیدم و شایدم فک میکردم همه ادم ها خوبن نمی دونستم ک واقعیت چ خبره)))...چ میدونستم هیچ ک نقش نشد بلک دو سالم ..خوب شد اون موق نمیدونستم الان دیگ اون روزهای خوش هم نداشتم. ..این حالت من خسته ترین حالت ی ادم میتونه باشه...96محترم مرسی چک های خوبی تو گوشم زدی از 24شهریور 96تا برسه ب این روزای اخرت...

بابامم روزی چن مرتب میگ اگ کنکور نداشتی میرفتیم سلیمانیه میرفتیم فلان جا میرفتیم مریخ اصن...ممنون از مهمونامون ک شعورشون نکشید وقتی مایی ک عشق سفریم ولی عید خونه ایم مسلما ب خاطر پریساس و درسش مرسی ک هوار میشید ،نمی تونم ب خانواده خرده بگیرم اونا مقصر نیستن طرف وقتی نفهمه اینا چ کنن...و بازم میگم لبخند تو دیدنی ترین حالت عشقه ادمیزاد پنج ماهه...

با تمام اتفاقات تلخ و اندک شیرینی ک این جا افتاد واقعیت دیگ متاسفانه هیچ حرفی نمی تونه برم گردونه این روزا پریسا شده پریسایی ک دوس داره رها کنه و بره برا ابد...این حالتم از چی منشا گرفت مهم نی مهم عبرتایی بود ک من گرفتم  .

و اینک خدا جان ممنون ازت  برا نداده هات ب قول علیخانی باید بپذیریم زورمون ب زندگی نمیرسه و باید ورقش زد ،اره منم زورم نرسید این دو سالو دیلیت کنم پس ورق میزنم....خدا فقط لطفا منتظر ادم هات نمون ب خودت قسم باید بپذیری ک اونی نشد ک میخاستی این اشرف مخلوقاتی نبود ک تو میخاستی یکی از یکی حیوون ترن ،ب کرمانشا فک میکنم ب بچ هایی فک میکننم ک الان...یاد شاگرد مامانم افتاد وقتی من اول راهنمایی بودم اون دختر بچ 6سالش بود و ب خاطر ی تخم مرغ رنگی ک از بابای معتادش خاست بود کشت شد ....اون عید کوفت ما شد چون متاسفانه ب خاطر اون خبر تلخ مامانم همون شبی ک فههمید تو خاب حمله عصبی براش اتفاق افتاد و ما کل عید درگیر دکتر و این ماجراها بودیم مامان من ک از این ور بوم افتاد ...میگف من مقصرم:|

میبینی  هیچ  کس ب فک نی کسانیم امثال مادرم ک از این ور بوم افتادن زورشون نمیرسه چن نفرو نجات بدن...خدا خودت ظهور کن و تموم کن این دنیا رو اونی ن شد ک میخاستی ...بابام میگ اون روز  کنار خیابون ی عدد پدر ،ولش کن...بچ هایی ک ب خاطر فقر مالی باید چ ماجراهایی رو تحمل کن از شاگرد مامانم ک داره دست فروشی میکنه تا....

عید نداریم...و لبخند تو دیدنی ترین حالت عشقه...

دارم فک میکنم  دوباره ارزو کنم یا نه دوباره دعا کنم ؟فقط پریسامو میخام همین.  ...و ی جمله خطاب ب مهندس:این دو سال چیزایی ازت دیدم ک دوس نداشتم میخاستم قوی تر می بودی ک نشد میخاستم باشی اما نبودی میدونی مهندس از تو ی دنیا گله مندم اما با تمام این وجود جلو خودت تعظیم میکنم می دونی چرادهنوزم نفس میکشی این دنیاس برا من مممنون ازت ک شکست خوردی ولی زانو نزدی ممنونم با تمام بدی هایی ک در حقم کردی اما بازم دوست دارم و نفس کشیدنتو دوس  دارم اما این خطاب ب خودت می دونی وقتی میخندی چقد خوش حالم ؟میش بیشتر بخندی ن نمیگم مث احمقا بخند ولی ب خاطر منم ک شده وقتی میخندی و گوشه چونت  نمی دونم چی میگن بهش اون خط لبخند چیه ی حالی پیدا میکنه چروک میشه نمیدونم چی میگن عاشق اون جای صورتتم اونجای خنده هات اره بخند بخندددددد بخند بیشتر مهندس بیشتر مهندس نه مهندس اشکا نیاد فقط بخند ای جوونمم این حالت فوق العاده خاصیت عشقه اره مهندس عاشقتم بخند بیشتر و بیشتر....لبخند تو دیدنی ترین حالت عشقه مهندس کاش روزی ته دلت بخندی از اون خنده ها ک اشکاتم باهاش میاد پایین ،توم هوس کردی اره؟کاش زورم برسه خنده تو بسازم مهندس درجه یک و باسوادم :)مسلما خودشیفتگی نی و حقیقت محضه کدوم مهندسی انقد عشقه اخه؟خب دیگ بست مهندس اوردوز کردی خب حق داری مدت هاس دارم تخریبت میکنم ،این حالت فوق العاده خاصیت عشقه

پ.ن احتمالا اخرین نفری بودم از مرگ پروفسور استیون هاوکینگ خبر دار شدم بابام میدونس همه جز من...اون روزم ک رفتم خیابون متوج شدم  ی ساله تو مرکز شهر ی پارکینگ بزرگ زدن ولی من اصن متوج نشدم اگرم اون روز خاهرم نمیگف باز نمیفهمیدم  یا اینک مدت ها اسنپ از نوع ای تاکسی ب شهر ما اومده و من بی خبر،مسلما چیزایی مهمی نیستن اما من همیش دوس داشتم پریسا باش و زنده اما انگار...


پرییییییییییییییییی با تمام بدی هات با تمام چخر بودن و بد بدن بودنت با تمام سرتق بودنات لج کردنات با خودت اخه:||با تمام کلع خراب بودنت بدون بیش از همیش دوست دارم ،اره دقیقا این حالت فوق العاده خاصیت عشقه...

96 چی بگمم هوم؟ندادی ولی بازم ممنون ک هستم و زنده ب هرحال زنده بودن تو این مملکت خودش ی اپشن حساب میشه...مسلما این بار دیگ تحت هیچ شرایطی اپ نمیشود مگر اخر بازی...

حول حالنا الی احسن الحال این بار واقن ....

لبخند تو دیدنی ترین حالت عشقه هیچ لبخندی ب اندازه لبخند تو بهم زندگی نداده مهندس پریسا:))،وقتیم میخندی میدونی اون چشات با رنگ قهوه ایی سوخت دو دو میزنهه :))رنگ چشات نمیشد قهوه ایی یا مشکی عاغه؟الان هیچ کودمش نی و ترکیبیه مرسی کلا اعجوبه ایی واسم عشولی:*)مهندس امشب تو خاب سکت نکنی خوب خیلی نازتو کشیدم اره تازه میفهمم چقد بی رحمانه باهات رفتار کردم اما تو نفسس میکشی این محشره، درگیر نگاهتم درگیر اون نگاه و چشاییم ک سال هاس منتظرع بد درگیرم...خدافظت ....من میگم بازم خدایی هس ...





نظرات 9 + ارسال نظر
گلاویژ یکشنبه 27 اسفند 1396 ساعت 04:43

این ابدت زودتر تموم بشه صلوات

...

نرگس دوشنبه 28 اسفند 1396 ساعت 03:05

حرف علیخانی شد من معتقدم از دماغ ب پایین میمیک صورت و به شدت ته فیستون مثل همه و نکته مهم تر وقتی میخندید مثل همید :)ی ویدو بود که تو داری میحرفی بعد خندت گرفت خدا شاهده مثل همید:)منم موافقم لبخند تو دیدنی ترین حالت عشقه
و حرف رفتنت شد :(غمگینم خیلی میدونی مهندس باید بپذیری خوحداقل یکی مثل من به شدت بهت وابسته شدم و نمیدونم کی تموم میشه ....و من هر شب شات هایی ک از حرفامونو گرفتم میدونی که هر شب میخونمش واقعیت شدی لاینفک زندگیم...ولی از ی چی میترسم ،میترسم هیچ وقت بر نگردی چون ادم های شبیه به تو خوب میشناسم لطفا با هممون مثل هم تصفیه نکن ...نبودت ترسناکه پریسا میدونم الان عصبی میشی که میگی این جا جاش نیس ولی تو تمام درهاروو ب رومون بستی یا ب روم خلاصه اینجارو هم که تخته داری میکنی ،پس بذار بگم از همین جا تو هیچ وقت نگفتی از حس رفاقت هات یا خصوصی ترش رفاقت خودمون نمی دونم درجه علاقت ب رفاقت هات چقده یا بهترش ب رفاقتمون ،فقط پریسا تو یا از ازل نباید وابسته میکردی یا باید تا تهش وایسی اسمشو میذاری خود خواهی یا هرچی بذار پریسا مهم نیس ،ولی من غرور ندارمم برا کسانی ک عاشقانه دوسشون دارم و رک و صریح میگم میترسم از اینکه هرگز این ابد تموم نشه و یا اینک تموم شه ماهایی که منتظرت بودیمو دیگه راه ندی من نمی دونم چرا عصبیت و دست کیا ،اما لطفا با هرکی به اندازه خودش تصفیه کن نه یه حکم کلی...
چون وقتی گفتی من رفتم ،لرزیدم ادمهایی مثل تو که همیشه کنار همه هستن کافیه اونی که نباید بشه اتفاق بیفته همون طور که بی صدا اومدن بی صدام میرن...میترسم مهندس من منتظرم پشت این ابد همین حالا برداشتت هر چی ک میخواد باشه ،من پریسا رو واسه خودش میخوام همین باورم کن...وقتیربرگشتی ی ویدو از خودت بگیر که داری میخندی :)خنده هات میخندونه منو

من درک نمیکنم شماهارو چون از دوم دبیرستان خیلیا بهم اینو میگن حالا فرداشب دقت میکنم همینک علیخانی خندید خودمم میخندم تا شکار کنم این شباهتو:)ای بابا خوش ب حالش واقن :))
نرگس ...


وقتی اومدم میخام مثل همیشه درجه یک باشی ...باورت کردم دختر تو یکی مستثنی بیدی:)مراقب اون حجم مهربونیات باش ک همیشه جلوت کم اوردم و میارم مث همین الان و مجبور میشم بگم ببند اون فکتو:)
می دونی تو پستم گفتم با هرکی ب اندازه خودش ،خیالت تخت حواسم هس

ی بچ کنکور دوشنبه 28 اسفند 1396 ساعت 03:17

من امشب اومدم برا حلالیت...ولی مثل اینکه دیر رسیدم...
یه چیزی بگم فقط اگه بگم تمام این مدت فقط خوندم و خوندم ک از شما عقب نیفتم میخوام فقط همینو بگم با اینکه هیچی از شما نمیدونم در حد نوشتن هاتون ،ولی باید اعتراف کنم شما بزرگترین رقیب من بودید ...همین ،ب عشق اینک بیام بگم پیشرفت کنم که متاسفانه لحنمم...به عشق اینکه به شما برسم درس خوندم میدونید خانم پریسا انگار تمام رقیبام تو شما خلاصه شده بود شاید خنده دار باشه ولی نمی دونم چرا این طوری و چرا شما...
برا تمام بی ادبی هام میدونم پرروییه که بگم معذرت اما بذارید پای بچگیم و بدونید اگه پیشرقتی کردم عطش رقابتی بود که خودم با شما داشتم بدون اینکه شما در جریان باشید،کاش انقد بد قضاوت نمیکردم و الان انقد شرمنده نبودم فقط تا همین حد که طرز جواب دادن شما به اندازه کافی منو شرمنده کرد
ارادتمند نگار

نگار :)چقد با کامنتت ذوق کروم مثل بقیش:))من با کامنت هات کلی خندیدم نه شرمنده باش ن هیچ گذشت و من گله ایی ندارم ازت و میتونم تورو تو اون پوذیشن درک کنم ...نگار خوش حالم برا تمام پیشرفت هات و خوش حال تر ک حتی بودن مجازی من بدون اینک من خودمم بدونم بهت کمک کرده:)خداروشکر نگار کلیم ذوق کردم...ک اسم پریسا موثر بوده:)
برات شریف رو ارزو میکنم و لی قبلش سلامتی ...مراقب همه چی باش ...
مرسی بابت این کامنت ک حالمو خوب کرد چی از این بهتر؟داریم مگ؟

نگار دوشنبه 28 اسفند 1396 ساعت 22:53

پریسا خانوم:)))))
همش استرس داشتم که نبخشید منو اما همش میگفتم که نه ازشون محاله...
خداروشکر :)
مممنون از گذشتت ...شما خودتون خبر ندارید که فکر حضور شما چه کمک بزرگی برای من بود خوش به حال ارغان:))
راستی فقط خانوم مهندس یه سوال داشتم نگید پرورهه:)
جدا شبیه علیخانید اخه من طرفدارشم اون جوری که نرگس خانوم گفتن مثل اینکه :)البتته دماغ به پایین
امیدوارم 97درجه یکی داشته باشید و شریف ببینم شمارو:))

یکم از کامنت هات شوکه میشدم ولی بیشتر میخندیدم واقن ،میگم میتونم درکت کنم مهندس:)
خداروشکر ک پریسا تونست مفید باش برات:)
علیخانیوالا گفتم از دوم دبیرستان توسط یکی از دوستام این ماجرا کشف شد تا الان:))والا از دماغ ب پایین مسلما چون دماغ ب بالا اصنحالا میگن خنده ها من بی نظرم
البت اون دوستم معتقد بود جدا از خنده بیش از هرچی حالت حرف زدنمون و اون میمیک صورت و حالت دستامون حین حرف زدنایشون تخصصی میگف ،نرگسم بیشتر کلیکش رو خندس
حالا مسلما خوش ب سعادت علیخانی
منم 97خوبی برات میخام بلند بگوو ایشالا

آرام:) چهارشنبه 1 فروردین 1397 ساعت 01:44

باور جون عیدت مبارککککککک
جیغغغغغغغغ
مهندس پریسا خانوم شریفی
سالی پر از شادی و موفقیت داشته باشییییی و دیگه شریفی بشی

وواااا،با معرفت شرمنده من باید اول پیش دستی میکردم:))دستت درد نکنه
جییغ هوراااااااااا
منم بهترین ارزو هارو برات دارم:)سالی سبز ایشالا
توم بهترییییینننن ها برات اتفاق بیفته

سارا جمعه 3 فروردین 1397 ساعت 02:54

عصبیم
با خوندن تک تک این حرفات که چهار بار خوندم گریه کردم...خانوم مهندس یا نمیومدی یا وابسته نمیکردی با نرگس موافقم
پریسا خود خواه بودن بهت نمیاد اخوی
پریسا داری لجبازی میکنی رفیق جات خالیه یه عالمه
یه بار غیر مستقیم گفتی ،وقتی میخوام نباشم دیگه نیستم به شوخی گرفتم حالا میفهمم...
بهت ایمیل میزنم من بهت اجازه نمیدم که نباشی ارههههه من رییسم که چی اصن؟
خیلییییییی مغرور و لجبازی بشر...
درون گرای لعنتی حرف بزن,فقط قدعلم کردی عصبیم خیلیممسخرم جوابمو بدی وای به حالت

چشماتو ب روم ببند
خدا چشمش بازه:)
سارا نفسسسسس...فک میکنی، ی مدت نباشم از سر همه میفته:)اکییی قاطی نکن:)
خودت میگی درون گرای لعنتی ،من حرف دلمو زدن بلد نیستم ۲۰سال این شکلی قد علم کردم....بقیشم همین طوره من بلد نیستم سارا
من میگذرمو میگذرمممم اما از ی جایی برا همیشه میگذرم...میل بزن میلات رو چشم...
ب خودت نگیر هر حرفیو اخوی...

ارام شنبه 4 فروردین 1397 ساعت 19:13

نه بابا این چه حرفیه باید برای اولین بار گفتن نیست دوست عزیز

راسته که میخوای بری؟

اره بابا ب اولین نی:))خاستم لوس کنم:)
ولی هر جام برم میبرمت شک نکن

آرام:) یکشنبه 5 فروردین 1397 ساعت 15:37

قول دادایا
منم تنها نذار ،،،،،، هر جا برای منم هستم

قولم قوله
با کمال میل میبرمتت:)اماده باش:)

اسپا گوش چهارشنبه 8 فروردین 1397 ساعت 03:26

سلام استاد :)نگید بی وفا بودا
میل میزدم ولی نمی دونم چرا هی سند نمیشد بعد میومدم وب بعد این پستو میدیم یه حالی میشدمو میرفتم بی صدا...
هیع،استاد قول میدید امسال برید ب جایی که حقتونه؟استاد شب ارزوها انقد دعاتون کردم...
استاد فقط این چشا بعد دوسال حقشونه به رویاشون برسنن،استاد منم میگم خدایی هس،راستی برا اون سوالم ممنون :)درس بود از دبیرم پرسیدم:)حیف اون سواد فیزیک و ریاضی به شریف ختم نشه،حیف این دوسال انتظاری اگر ارزوتون نشه همین مخلصیم استاد مهربان...استاد ویستونو ک گوش دادم یکم ترسیدم:)خیلی جدی توضیح میدادید انگاری روبروم بودید:)استاد ،جدا از مهندس شدن به استاد شدنم بیندیشید خدایی قدرت تفهیمتون تو حلقم:))

دختر مودب:)اسپاگوش :)
نگرانت بودم:)اوضا خوبه؟
ویسببخشید اگ‌سروصدا زیاد بود وسط مهمونی بودم
اره موقه تدریس جدی میشمحیف اسپاگوش با اراده شریف رو تصاحب نکنه...
این چشا ،این دل متاسفانن گیر بد ادمی افتادن
مراقب ارزوهات باش
دعات مرا بس است،کاش خدا...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد