باور هایی از جنس تو

باور هایی از جنس تو

و تو پایان ویرانی منی
باور هایی از جنس تو

باور هایی از جنس تو

و تو پایان ویرانی منی

برادران طراح کنکور،بابای منید:)

طراح درس ریاضی ،کنکور ریاضی ،از طراح ریاضی تجربی یاد بگیرباشه درس تخصصی ماس باید سخت باشه داداش

ولی ،لطفا با برادر طراح تجربیمون ی سلام مشورت کن

طراح فیزیک شمام نیز،اینارو من باید بگم

ینی ریاضی تجربی پارسال:||خدا منو گاو کن:)

البت ریاضی مام خوب بود:)

فیزیکم نگم دیگهطراحان کنکور جون عمه هاتون ،۷تیر عمه هامونو جلوچشمون نیارید :||

هی طراح فیزیک با توم ،ادم باشی،خریت نکرده باشیمن درصدم‌ افت کنه ،یا ازش ناراضی باشم ،پا تو گیرهزشته من فیزیکم بالا نباشه,باس خودت میگم ،فک نکن برا خودمه...


طراح شیمی ،جون عمه ت خالت تو رو ب تمام امام زاده ها،سوال حفظی زیاد نداده باشی،جون خودت مسعله:)فقط ،البته اونا هم جوری نباشه فکم بچسبه ب سقف و کف زمین

خب طراحان عمومی ،در هر حال من ب خدمت عمتون میرسم

ولی وجدانا شورشودر نیارید ،بابا اح

بازم طراح ریاضی ،از برادر تجربی یاد بگیر ،دیگ خیلی بازش نکن ،بعد کنکور خودمون باهم  جلسه میزاریم ،تو بکوب تو سر من  هر چی توبگی،من غلام حلقه ب گوش ،فقط ۷تیر خز بازی در نیاورده باشی،ب جوونیم رحم کن

ولی ب هر حال ،من میزنم تو دهن همتون:)

ن عاغا شوخی کردم ،شما ها تاج سرمنید قلب منید استاد منید سرور منید،مدیونید ناراحت میشم اگ فک کنید ،خالی بستم

# طراحان _ کنکور_بیایید _با هم _رفیق_ باشیم

فک کنید من دختر خودتونم:)شمام بابای منید :)نمیشه این طور باشیم؟؟دشمن خونی هم نباشیم بابا هااا:)



بعدا نوشت :رفتم ص چهارم ریاضی قلم چی  تسمه تایمم سوخت:|

ی لحظه تصورکردم من با اینا هم کلاس بشم :|

اکثرا ک پیش بودن یا تمام امامزاده ها همتون ب نوبت بیایید،ی مشت خر خان یکیشون فیزیک ۹۰زده بود میزد تو سرش ک کمه:||

بعد من :||

همشونم عشق شریف :||وعشق فیزیک:||

همون ستا رشته ایی ک مد نظر منه برا اونام بود:||

کامنتاشونم این مدلی،ب امید دیدار در دانشکده برق شریف یا خدایا کی میشه تو کتابخونه مرکزی درس بخونیم مال شریف:||

یا اکثرا بازم امام زاده ها بی زحمت ،ادبیات بالا ۹۰:||||||چجوری میشن ،فیزیک۹۰کاملاممکنه اما ادبیات یا عربی ای خدااا:||

خیلی زشته ب ی مشت ول غاز ببازم یا خدا:||

یا میگفتن صنایع بخونیم با عادل فردوسی پور کلاس هس:)))

عاشق دغدغه شون شدم:)

عاغا انصافا من برم یونی با اینا هم کلاس شم ک مامانبزرگم:||

ی چیزایی از شیمی میگفتن من میگفتم کجا س ؟چرا من ندیدم:||

شیمی ۸۰اکثرا بعد من :||مسعله ها شو ک میشه زد عاغه لامصباحفظیاتشو‌چجوری میزنید؟؟؟؟یکی از ول غاز هاشون:))درصدش بالا بود گف ریاضی ۹۵داخل سخت بود ی نفسی کشیدم بعد درصدشوک گذاشت بعد من دوباره:||درصدش با درصدی ک من تو ۹۵زدم یکی بود ،بعد من ۹۵از شادی و ذوق درصد ریاضیم یادم رفت بود رتبم چنده و باید پشت بمونم :||ب ۷۰ریاضی میگف افتضاح:||||||||||||

خب اینا تک رقمی و دو رقمین بقیش برا ما :))

جدا حس کردم چقد من پیر شدم ب نسب ۹۵،و اینک از لحاظ فکر و اینا واقن تفاوت سنه بیداد میکنه

******ی زمانی ک ۹۵قرار بود رتبه **زیر ۴۰بشی ،برا ۹۰فیزیک توم میزدی تو سرت:||گذر زمان عقبتو قراره ازت بگیره ،حافظه رو ن دیگه ،اره مهندس جان دو سال پیش توم با این درصدا میزدی خودتو‌،حالا با چ رضایت میدهی:||حالا دیگ میگم اخر ین نفر قبولی شریف ،۹۵همین قرار شد بشه ک دیگ تعطیل کردیو‌نخوندی ...

یاد اوری گذشته و نابودی دوباره ،لعنت بهت همین...










رییس کی بید؟هوم؟

عاغو اومدم بگم و برم :))

امشب داشتم با گوشی مادر وب گردی میکردم ک تصادفی زدم رو ادرس این جا

قیافه من دیدنی بود ،دیدم عه این جا بازه :|||مگ داریم مگ میشه؟؟مگ من دی اکتیو نکردم اینجی رو پ جوری باز شده؟؟؟

هر چقدرم فکر میکنم مطمنم کار خودم م نبودهالبت الان دیگ طمن نیستم ی مدت خخ گیج میزنم حالا اگ بگم باور نمیکنید ...ولی اخر دونش ک مال چندی مین پیش امشبه:)

داشتم شربت میخوردم لیوان تو دستم بود بعد چن دیقه دیدم لیوان رو میزه:¡¡¡داریم ؟اونم هرچی  فک میکنم یادم نمیاد ،هرا میزنم لیوان رو کی گذاشته رو میز ؟؟؟کسی تحویلم نگرف ...

حالا دیگ ندوم به من ادمین این جام یا غزرو خان

پ.ن علیخانی برادر من  چی چی مرضیه گرفتی امسال دست از سر این بچ ها بر نمیداری؟؟حیف حسش نیس وگرنه میومدم دم استودیو میشستم بسط تا بیای بیرون ی چک بزنمو برم

و اینک علیخانی با جوانان ما چ کردی؟این بود ارمان های ما؟؟خواننده تیتراژ ماه عسل بهنام بانی:||||ب قول زهرا شاید توبه کرده:))

من خواننده تیتراژ اخرو نمیشناختم تا خاهرم گف این عزیزانم از موفقان حوزه مبتذل خانی هستن دیگ حس کردم ما چیزی برا باخت نداریم

جهان سوم جای همیناس دیگ...خدا وکیلی فاز طرفداراشونو درک نمیکنم:|||فقط اون جاش ک میگن برا خدا میخونیم:))خدا من معذرت:))ی زمانی خاننده های این مدلی استغفرالله... چرا ک نه کی بهتر از اینا مردمو بذارن سر کار ،مگ همون اشغال نجس تتلو نبود ی سال قبل شد سلطان دل مسعولین حرم :)اخ اخ اخ ک چقد شما...اخ اخ اخ اخ ....

این رو دلم بود باید میگفتم:)علیخانی نکته دیگ ب مسعولین میگفتی حقوق های اصلیشوتو بدن ن حقوق های مجازی:)*مثلا وزیر ارتباط ماهی ده تومن در امد داره:))باشع باشع باشعه ما خر ما نفهم ما اسب ابی،شما هم نوابغان 2018میلادی جان من اگ این ماه خرجیشون نرسید کمپین را بندازید بیایم کمک:)

دکتر علی عسگری دست ب جیب شد اگ این ماه پولش نرسید بگید من بهش کمک مالی کنم...

خب دست از سر علیخانی بر دارم :)فقط انقد دکتر فلانو مسعول محترمو فلان نکن از من گفتن از توم ندیدنو نشنیدن:)))

پ.ن ی روزی ادمین سایت اپلای ابرود میگ دادا بیا این ویزات اینم از اکسپت شدن مدارکت اینم فول فاند دیگ نیا این جا:)

کدومخلی مث من ساعتا اون جاس:|||پریشب پنج صب تا دم دمای شیش ونیم صب اون جا پرسه میزدم خدا شاهده تا لحظه ایی ک بیدار شدم خاب اسکالر شیپ و فیلو شیپو اواردو فول فاند فاند دستیار ان اموزشی پژوهشی فقط این لغات تو خابم بودن ...:||ی حالت اشفته...

عاشق اون تایپیک هایم سر شریفو تهران جنگ میشه:))

بعد بیدار ک شدم عوض اینک بگم دینی چی میگ امروز؟؟رفتم ب خاهرم میگم اگ من فقط اسکالر شیپ چن ماهه بگیرم چ خاعکی بریزم:||مرسی از خاهر ک نگاهم کردو گف ...فلن خاعک کنکورتو بگیر:)و نگم موقه خاب ب این فک میکردم کاش بتونم ra,taرو بگیرم هر دوش:||چون هم تدرس عشقه و هم کار کردن رو پروژه:))

چن روزپیش داشتم تستای انتگرالو شاد و خوش حال و خندان قدر دنیامو میدونم دست میزنم من پا میکوبم من:|معلومه رد دادم میدونم...اره داشتم ب عرض میرساندم یکی پس از دیگری ب راحتی هلو خوردنو اب خوردنو جوج خوردنو ذرت و دلبران دیگر ک ناگاه ی سوال اومد ب ذهن مبارکم قبلشم میگفتم خداروشکر گیر نمیدم ب سوالا:|بله بنده ساعتا در جستجوی جواب سوالم بود در منابع ریاضی یونی خاهر ک ب جای حل سوال ،سوالمان از یکی ب چند تا ارتقا پیدا کرد:||زنده باد پریسا

کاش کنکور تو نبودی من اخرش ب ی کشفی میرسدم مرده شورتو ببرن....چون بعدش وقتی دیدم این همه وقتم رف پی سوالم دپرس شدم در صورتی ک بقول خاهر تا حالا از این زاویه ب انتگرال نگاه نکردم و من عوض روحیه خوب برا حل سوالم نابود شدم...و لی تو مرده شور تر از اینی هستی ک فک کنی من عوض میشم و میشم ربات:)پریسا با سوالاتش عشق میکنه حتی اگ جوابشو بلد نباشع:)

هدف جان عزیزم عشقم دیگر تاب ندارم دارم خل میشم:)

ببخشید بسیار پراکنده شد ولی ذهنم این روزا ب اشفتگی این پسته:)

از ادمین غزرو خانم تشکر میکنیم:)

خاستم دوباره دی اکتیوش کنگفتم چ فایده دوباره غزرو خان میاد بازش میکنه وبو:)






گاهی موفقیتت درست یه قدمیه توس...

پیش دانشگاهی اون روز ک زنگ اخرمون تشکیل نشد وقرار شدبریم خونه ،ومن انقد لاکچری بودم کافی بود برم دفتر بگم میرم و تمام،بقیه باید دوساعت  چونه میردن،قبل اینک برم و بگم خانوم عین،بزنگ اژانس ،رفتم دفتر دبیران مال اقایون،اقای میم اون جا بود فارغ ارشد شریف بودونفر اول دانشکده ریاضی ،صدام کرد گف بیا بشین،و رفتم...یکم حرف زدیم از اینک چرا دیگ نمیرم سر کلاس و خیلی چیزای دیگ از اینده ،از اینکه چی میخام ,از ریز نمراتم:| توقع نداشتم انقد باهام خوب رفتار کنه چون کلی باهم چالش داشتیم ،بعد از شریف گفت ،نمی دونم چرا اشک توچشام حلقه بسته بود ،از خاطرات خابگاه و سوسکاش میگف ومن میخندیدم ،و میگف نخند عه،می دونی چ زجری بود وا۳من...گفتش از بچ ها پرسیدم هدفت شریفه ؟گفتم بله،گفتش ،چن روزددنبالت میگردم ک بیای و باهات حرف بزنم ولی یا نبودی یا برگشت بودی خونه(انگاری همیشه دیر میرسیدم)

ترسیدم،گفتم چی میخاید بگید؟؟

،(من تمام اون مدت سر پا بودم و اونم نشسته بود ،دفتر خالی شد و همه رفتن ،ما موندیم)...گفتم کلاس ندارید؟گفتش نه ،ی کاری داشتم ،ک نمیرم ،میخام باهات حرف بزنم...

من روصندلی کناریش نشستم،گفت پریسا ،یچیزیو باید بهت بگم،منم ک نگاش میکردم ....

تو فقط چن جلسه اومدی سر کلاس من ،اما همون چن جلسه نگاهت ب سوالات ،سوالایی ک پرسیدی از سطح سواد ی بچ دبیرستانی خیلی بالاتره ،نگاهت تحلیل گرانس،اوایل میگفتم خو شاید مال اینه تو تیزهوشان درس خوندی و این از اینجا میاد ،اما تو کلاس بیس نفری فقط تو این شکلی هستی پس ربطی ب مدرسه و اینا نداره ک اگ داش،پ باید بقیه هم مثل تو باشن...

گف یادته ،اوایلم بهت گیر میدادم ک چ منبعی میخونی؟و فک میکردم ب عمد میپرسی این سوالا رو ک مثلا مچ منو بگیری:))

خندم گرف ،گفتم،ب خاطر همون نگاهی ک داشتید دیگ نیومدم سر کلاس...

دیگم ازتون سوال نپرسیدم...

گفت،اره متوجه شدم ،اما من میخام ی چیز دیگ رو بهت بگم ،ک پریسا ,تو اون کلاس تو پتانسیل شریف رو داری من اونجا درس خوندم ،جنس سوالات مثل بچ های اون جاس،بهم گف پریسا ب ارزوت برس و خلقش کن ،و می دونم تو فکر رفتنی و برو...اشتباه منو تکرار نکن ، ک موندم ،و زندگی دیگ زندگی نشد...برو شریف و بعدش برو...گف تو ی قدمی موفقیتی ...

حرفاش تموم شد ،گف من هنوز ب چهل سالگی نرسیدم ببین موهام سفیده  کاملا،(چیزی ک من تو کل گفتگو بهش فک میکردم)

ادم های شبیه ب تو شبیه ب من ،نرسیدن ،نشدن ،اینک زندگی شون مطابق ارزهاشون نباشه ،پیرشون میکنه ،بهم گف ،ازت میخام برا ارزو هات هر کاری کنی چون لیاقتشو داری ،ب خدا می تونی من تو اون کلاس فقط تو رو میبینم ک این پتانسیل رو داره گف تو شبیه فلانی رتبه تک رقمی ریاضی شهرمون(ک الان امریکاس و اون جا درس خوند از شریف رف)خندم گرف...

گف پریسا ،بعد چن جلسه حس کردم ک متفاوتی ،و مدت هاس میخام باهات حرف بزنم تویی ک حرصم میدی ک نمیای سر کلاس...اما همون نیومدنت هم می دونم دلیل داره،

می دونم لیاقت داری ک دارم بهت میگم ،ک ارزوهاتو بدس بیار پای تک تکشون بمون ،مثل من نباش ،پریسا منو تکرار نکن ک ب سی نرسید ۸۰درصد موهام سفید شد از غم نرسیدن ارزوهام...الانم تو سی سالگی و پایانشم ک همش سفیده ،ونایی برام نمونده ،گف اگ بهش نرسی ،گذر زمان تو رو هر روزپیر و‌پیرتر میکنه...

من ک نگاه ،خدافظی کردم...اومدم بیرون اژانس گرفتم ،توکل مسیر فکر میکردم و خوش حال بودم ...

اما یکم بعدش همه چی عوض شد ،پریسا ،پریسا نموند ،مریض شد ...بعدش دیگ نایی نموند یا بهتر بگم بعدش بحرانی رف جلوو تصمیم گرف...اون روز انگاری اقای میم بهش الهام شده بود ک اینده چی میشه...

حالا اقای میم من ب سی سالگی نرسدم موهام دارن سفید میشن...

اره اقای میم نشدم ،نرسیدن ادمو میکشه هر روز و هر روز اما ی چیزی اقای میم می دونی چی سختره ؟؟اینک خود تو مسبب اون اتفاقا باشی،اون روز بهم گفتی ی قدمی موفقیتی ،اما اقای میم من ی قدمی موفقیت ،سروته کردم برگشتم ب نقطه شروع...

اقای میم کاش اون روز زمان همون جا متوقف میشد،اقای میم نرسیدن درد داره خیلی هم...اقای میم کاش ی بار دیگ باهم دعوا کنیم:))کاشی بار دیگ با اخم نگام کنی ،بگی سوالاتت مال کجاس و من حرص بخورم ...کاش بازم توسالن ک روبرو میشدیم ،بگی نمیای کلاس؟منم جسورانه بگم نه...و تو بگی هر طور ک تو میخای...کاش اقای میم همه چی تو‌پیش دانشگاهی تموم میشد،اقای میم اون روز درک کردم ک نرسیدن نشدن چقد درد داره اما بهش نرسیده بودم ،کاش بهش نمی رسیدم ،راس میگی ادمو میکشه...

اقای میم هنوزم شلخته و بزرگ مینویسی رو تخته وایت برد؟؟؟

هنوزم نموداری سوال حل میکنی ؟؟هنوزم میای تو کلاس کیف تو ی حالتی پرت میکنی رو میز؟؟هنوزم پسرت هر شب بهونن شهربازی میگیره و‌نمیذاره تو مقالتو بنویسی؟؟راستی مقالتون چی شد؟؟ب قول خودتون تهش ک دیگ ارزوم نمیشه...مقاله ایی ک دیر شد ...تاییدیه گرف؟؟برا کانادا بود ؟؟اکسپت شد؟؟هنوزم ب شریف سر میزنید؟؟اگ رفتید ،بهش بگو یکی هس ک ...ن نمیخاد خودش میدونه...می دونی سر در شریف عوض شد  و اون ابی نوستالژیک نماند دیگر؟؟می دونی اولین بار من و اون سردر ابی دوس داشتنی....اقای میم ب نظرت هنوزم خابگاش سوسک دارع؟؟اقای میم من هنوزم میتونم؟؟اقای میم من هروز دارم میمیرم...

اقای میم کاش پیش دانشگاهی ختم میشد ب خیر...

اقای میم اگ منو ببینی دیگ نمیشناسی منو...






ماه عسل ،نقد

امروز ک ماه عسلو میدیدم ،عصبی شدم و خاموش کردم و ندیدمش....با تمام احترامی ک برا اقای علیخانی و برنامشون قاعلم من نقد دارم ،من خودم از مخاطبای برنامم اما امروز لج ام در اومد

اینک اون دو نفر مهمان اقای سامان و همسرشون اومدن ب من ربط نداره خودشون عقل دارن با اختیار اومدن و دوس داشتن در باره کار های خیر خاهانه حرف بزن ک این خوب یا بد بماند...

مثلا یکی از همکار و در واقع دوست صمیمی مادرم چن ساله ک اقای علیخانی بهشون زنگ میزنه مسلسلی هر سال،اونم ما تصادفی فهمیدیم ... هر بار م چن ساعت! ک برن تو برنامه اما ایشون قبول نمیکنن،کار خیری هم ک کر دن مام نمی دونیم ،ینی ب مادرم ک رفیق ۲۵ساله همم نگفته حتی خونوادشم نمیدونه فقط میدونیم ی کار خیر همین و بس...

قبلا ها مثلا ،چن سال پیش اصن تا پارسال معتقد بودم ،ک خوبه ادما میرن تو این برنامه و از کارهای خیرشون میگن اما حالا دیگ خیلی وقته میگم نه نه نهه ...اما بحثم سر رفتن و نرفتن نیس،صلاح دیدن برن و حرف بزنن و ب خودشون ربط داره...

اما ،اما، اما ،کاش هرچیزیو سوژه دوربین نمیکردیم وروی انتن نمی بردیم اونم برنامه این مدلی ک مخاطبش زیاده و از هر نوع قماشین...

اینک اقای علیخانی اون تیزر رو پخش کرد ،و جناب گوینده میگفت اینم حمام لوکس!حمامی ک ما ها دیدیم ی بشکه اب بودو تمام،

اینک اون ب هرچی میخورد جز حمام...

باشه،نیت اونا این بود ک بگن وا ی بدبختی ملت و فلان و این معادل...مام میگیم قبول،اما واقن درسته ما هرچیزیو ازش فیلم بگیریم خونه و حموم و وسایل خوراکی زندگیشون ،جزوزندگی اوناس اونا دارن تو اون محیط زندگی گی میکنن درس میخونن ازدواج میکنن بچه دار میشن بچه هاشونو تربیت میکنن،تو اون خونه ایی ک ما دیدیم چیزی هس ب اسم زندگی ک داره اتفاق میفته چرا زندگی ملتو میبریم رو انتن؟

هیچ دلیلی منو قانع نمیکنه،بابا اونایی ک باید بدونن،میدونن و‌ککشونم نمیگزه ،اونا میدونن خوبشم میدونن اما مسلما فلن سرگرم پولاشونن و دزدی هاشون...اگ میسازید ک ب دست مسعولین و خادمان ملت،ک خودشو نوکر مردم تلقی میکنن ،درصورتی ک دزد جیب مردمن،اگ میخاید اونا بدونن میدونن ولی براشون مهم نیس،مهم اینه بچ های قرتشون کنار سواحل خارج باشنو سلفی بگیرن برامون...

پ دیگ چ دلیلی داره از خصوصی ترین بخش زندگی مردم فیلم میگیرید؟کدوم عوضی و اشغالیه ک نمیدونه تو‌جنوبی ترین نقطه این مملکت چ فجاعت هایی ک اتفاق نمیفته؟

یا اینک ملت و ب اینا سرگرم کنیم ،و یادشون بره تورم وبیکاری تو چ وضیه؟من نمی گم علیخانی مقصر یا نه مسلما اونم از بالا دستی هاش ارد میگیره ی جمله درباره فیلتر تلگرام گف توبیخ شد!! ،و بعد اینک برادر من ا،قای علیخانی میگی دک باید درباره درد ملت حرف بزنیم حرف بزن ،برادر ،حرف بزن ولی ن زندگی ملتو ببری رو انتن و نکته بعد برادر من ،میگی درباره مشکلات مردم باید حرف بزنیم!مطمنی درباره همه مشکلاتشون!!!!؟؟مطمنی مدیر جان رسانه و بالا دستی دستی دستی تر ها میذارن،اکی حرف بزن ،مشکل مردم حرف بزن ،نه ب جان خودت نمی تونی،مثلا درباره تورم جرعت داری با شفافیت کامل بحرفی؟نوالا،جرعت داری درباره امار خودکشی جوان های ما حرف بزنی نوالا،جرعت داری درباره اعتیاد بانوان و مساعل پشت پرده بعدش حرف بزنی ،نوالا،جرعت داری درباره ...ن برادر من ،نمی تونی تو ی شوخی با تلگرام کردی توبیخ شدی...پس نگو رسانه ملی مال مردمه باید حرفاشونو بگیم و‌فلان و بیسار...رسانه دولت و حکومت ن مردم برادر...

اما تی وی رو اون جا خاموش کردم ...بقیع ادم های بالغ و کامل و اون اقای روستایی هم با اراده خودش عقل داشتن و اومدن قدرت تشخیص داشتن...

ولی برادر من ،نمی تونم بفهم اون کودکان اون جا تو لوکشین برنامه شما چ میکردن،این تعریف داره،ک بگیم اولین باره پا از روستاشون گذاشتن بیرون و شهر رو دیدن ،و از نگاه های حیرت زدشون فیلم میگیری ک چی بشه؟میخا کی ؟چیو بفهمه؟والا گوش مسعولین کر ،ملت بدبختم ازپس خرید یومیشون بربیان شق القمر کردن،پ چی؟

کل برنامه انقد اذیت نشدم از گفتن حمام لوکس اذیت نشدم...ولی من کلا بچ ها خط قرمز منن،وقتی دیدم اون بچ ها رو اوردی ک چی ؟و جوابی ب ذهنم نیومد ،خاموش کردم‌و فحشم دادم!:€|

نگاه های ترحم امیز ملت رو بهشون هدیه بدی؟مگ این فرهنگو این ملت دارن ک بلد باشن بین توجه و ترحمم فرسنگا فاصلس مگ ما قدرت تمیز همچین موضوعی رو داریم ؟ک عااا غاترحم توهین ب شعور انسان هاس...

برادر من تو مقصر هستی ،نیستی یا نه نمی دونم ،اره خوب داری برنامه اجتماعی میسازی بر منکرش لعنت خودمن همیشه نگات کردم کاراتو و برنامه هات،پس دشمنی یا مشکلی با خود اقای علیخانی ندارم...من مشکلم ی چیز دیگس....

اما فقط میگم هرچیزی قرار نیس سوژه دوربین برنامه باشه هرچیزی قرار نیس...قرار نیس شو تلویزیونی را بندازیم تو برنامه سازی بکن نه شو راه بندازی ...

همه ما کافیه فقط ی معادله تو دنیا تغییر کنه...جامون عوض شه،مثلا اون اقای سامان اگ تو اون سن شرایط سفر براش مهیا نمیشد اون وق چی؟خودش گف این جا انقد سهمیه بود من نمی تونطتم قبول شم!اگ همسرشون از  ی خانوادن زیر خط فقر بودن ک نمی تونسن برن دانشگاه ازاد ،اون وق بازم پزشک میشد؟؟

اگ من تو روستای سیستان زندگی میکردم اصن همون روستا ،ک حمام لوکس!داشت منی ک تمام تصورم از  جهانم همون روستای مودم باشه ،یا بازم می تونم ارزوهای این شکلی بکنم،یا تنها ارزوم میشه دیدن شهر و یا ی شام خوب!

من تلاش اون دو مهمانو نمیخام نادیده بگیرم ،اما شرایط رو هم نمی تونم کات کنم...من ادمیو میشناسم ک بایک پا این روزا پزشکی بهشتی میخونن از زیر خط فقر ،زیر خط فقر کسی ک ب خاطر فقر  مالی ی پاشو از دس داد ...کسی ک معلول شد ب خاطر اینک پول نداش ،تو‌بچگی عمل بکنه پاش قطع شد...اما بزرگ شد ،سختی های زندگی ازش مرد ساخت...رفت تو کار وارادات ماشین با ی پا،بعدش رفت دنبال ارزوهاش و پزشکی هم قبول شد ،الانم داره کارخانه را میندازه انقدی ک این از مهندسی میفهمن دکتری هاش نمی دونن...

میبینی بعضیا پول ندارن ک عمل بکنن چ برسه ب درس بخونن و سفر بکنن و تو ی کشور دیگ درس بخونن...میخام بگم اگ ب ی جایی برسیم یادمون نرع با ی شرایطیم بوده،مسلما پزشک شدن پسر قصه من کجا و کارخونه دار شدنو و بقیش.‌‌..و پزشک شدنو ،مهندس شدنو ادم های شبی ب من کجا...

میخام بگم اگ ب ی جایی رسیدیم حواسمون باشه ،حواسمون باشه که با ابرو و زندگی مردم حتی با نیت خیرم شوخی نکنیم...

یادمون باشه کافی بود معادله یکم تغییر کنه...اقای سامان شما جای اون مردم،برادر من اقای علیخانی شما جای اون مردم اگ بودی واقن راضی بودی ازشخصی ترین های زندگیت فیلم بگیرن؟

نوالا...

تو راضی من بیام از خونه و زندگیت فیلم بگیرم و نشون ملت بدم بگم‌نگا کنید؟

راضی ب حمومت ک هرچی هم باشه بگم‌لوکس!نوالا

اقای علیخانی تو راضی بودی من بچ های تو ،رو بیارم رو انتن،واز نگاه های پر از حیرت ک اولین بار از جهان خودشون خارج شده بودن فیلم بگیرم و بقیه رو دچار کنم ب ترحم نولاااااا..‌‌.

این قسمت انقد  رو ذهن ام رژه رف ک خدا میدونه،هنوزم دارم حرص میخورم ،نگاه اون بچ ها داره دیوانم میکنه...دارم فک میکنم بزرگ بشن راضین؟؟راضین حیرتشون بشه سوژه؟

ماه عسل بساز اقای علیخانی،ولی هرچیزی قرار نیس سوژه باشه