باور هایی از جنس تو

باور هایی از جنس تو

و تو پایان ویرانی منی
باور هایی از جنس تو

باور هایی از جنس تو

و تو پایان ویرانی منی

صرفا جهت ثبت

چرا دیدار  های من وتو این شکلیه؟؟چرا ما قرار نمیگیریم ینی من ینی تو...

میدونی ک نمیشه ادامه داد؟میدونی چ گذشت بر من اصن خبر داری؟اصن انقدی ک من میخام تورا تو چی؟میدونی گاهی میگم کاش هیچ وقت ارزوم نمیشدی ...اما پشیمون میشم ،میگ ۸ام اونم بیاد میگم نه ازش خوشم نمیاد میگ هم اتاقیش ارزوتو رو دارع نفس میکش...عادی میگم  مهم نیس،بعد ری اکشنم جوری میش ک خیلیم مهمه...

دیشب ک مث ۹۳اتفاق افتاد اون اتفاق های ۹۳،ب خودم گفتم ینی تاوان بدم دوباره؟تو برا هرکی ک تو را ارزو کرد این طوری کردی؟یا من فقط؟

میشه ۹۳اتفاق بیفت جز اون بخش هولناکش...

اون اهنگ ک پلی میشد یاد تمام روزهایی ک گز میکردم از دفتر زن دایی تا خونه با کوله و پلاستیک های پر از کتاب...

با هنز فری چ عاشقی میکردم ...من پریسارو گذاشتم...نوبت توه دیگ نه؟ولی من دیوانه باز عاشقم...قبول داری ی چیزایی خیلی خوب شده...

تو باش فقط همین ...فقط میترسم اگ اون شکلی تاوان بدم صداشو در نیاوردم میترسم بازم چیز های عجیب بشنوم...

من هیچ همدمی جز تو ندارم...دیگ هیچ کس نی جز تو...برگرد همین طاقتم دارد گریه میکند...

اما بازم مث ۹۳جانم ب فدای توولی جدی دوباره نخای اثباتش کنم:))

مخلصیم  ناب من...من از روی اجبار ن ب زور خانواده ن حرف و غزولات بقیه ن قمپزت ن هیچ دیگ انتخابت کردم ...میدونی من خالصانه میخامت هدف جانم...من عاشقم من دیوانه ام ،برا همین معادله های من فرق میکنه...من تورا ب خاطر خودت میخام تا الانشم نشون دادم انقد تاوان دادم ،نمیخام بگم ک فک نکنی خدایی نکرده منته ،تومنت نیستی تو رحمت منی:))میخامتتتتتتتتتت‌...

دیدار نزدیکه اره:))اییییی جانممممممممم ،میخامتتتتتتتتت

.پ.ن میترسم ببینمت دیوانه تر شم،میترسم ببینمت از ره در بدر شم...کسی نمیفهمه ک من با دیدنت چ بر من میگذرد...

خدایی هس عاشق من...:)