باور هایی از جنس تو

باور هایی از جنس تو

و تو پایان ویرانی منی
باور هایی از جنس تو

باور هایی از جنس تو

و تو پایان ویرانی منی

دنیای دخترانه و‌بعدش به اخر همیشگی...

تن تن پست میذارم،می دونم همین ک هس:)

چن روز پیش عکس پروف یکی از دوستان را دیدم ...و بقیه ...

دیدم من چقد با اینا فرق دارم و اینا با من ...اینا وارد دنیای دخترانه شدم و من همان پریسای شر و‌کودک با اهداف بزرگش موندم...

من ۲۰سالمه ولی اصن شبیه دخترای ۲۰ساله دوروبرم نیستم...

همین دوستام ک ی روزی باهم تو‌مدرسه سرو گردن میشکوندیم ،حالا خانومی شدن واس خودشون...

مثلا قیافه یکیشونو ک ارایش کرده دیدم جا خوردم...ندوم ب فک میکردم اینم مث منه...

من تو عمر ۲۰سالم هرگز ارایش نکردم:|ی مدتیه دارم ضد افتاب میزنم با  فشای خاهرم:)

و لی خب از ارایش متنفرممممم...اول واقن چطور بعدش مثلا اب میخورن:||یا حس می کنم سنگینه...و خب من خسته تر از انم...من کل اماده شدنم دقیقا بدون اغراق دو دیقس روزای مدرسه زیر دو دیقع بود دکمه مانتوبند کفشام تو سرویس انجامشون میدادم...ترجیح میدادم تا اخرین لحظه بخابم:))راضی بودم و هستم اون خابا ای میچسبید

یا من در عمر م کفش پاشنه بلند و دخترانن و از اینا نداشتم...همش اسپرت:)همششش..فقط پارسال از این طبی های چرم گرفتم ک مث خر پشیمونم ...

و تیپ و اینام کلا ساده ...مثلا من از این مانتو های جلف ک دکمه نداره اییی بدم میاد...

یا شلواره پاره:|چیه اخه...

از کسایی ک جورابم نمی پوشن متنفرم ،و چیزی ک واقن حالمو بهم میزنه یکی اسپرت بپوشه بدون جوراب...از این جوراب نازکا اییی متنفرم ،فقط جوراب سرمه ایی و مشکی ساده اسپرت یا از اینا ک خرس و ایموجی دارن:)

یا از ینا ک زنگوله دارن:)دوس دارم:)

خلاصه من دنیایم واقن با اطرافیانم خیلی متفاوت شده ن اونا حاضرن بیان تو دنیای من ن من...چن روز پیش دوستان دبیرستان دورهمی داشتن من نرفتم اولا برا شرایط موجود ک روحیه نداشتم برم مث خر فقط بخندم و دوم اینک دنیاهامون دیگ خیلی باهم فرق داره...و اینک از خونه مون ،از دوستام کسی خبر نداره حتی ارغان...

ارغان همیشه میگف پری رفتی دانشگاه تورو خدا این جوری نری:|

یا زهرا خونشون بودم همدان پارسال جلو اینه وایساده بودم شکلک در میاوردم:||یهو غش کرد از خنده منم فک کردم داره ب شیرین کاری من میخنده اعتماد ب نفسم رف بالا بیشتر خل شدم...بعد گفتم چته،گف هیچی ی لحظه تصور کردم تو ارایش کنی:|خل نیس؟

اون روز ک عکس دوستام ک رو پروفشون بود ،ی لحظه گفتم پریسا،چن سال دیگ اگ باشی ،از خودت گله نداری چرا دختر نبودی؟از این مدل دختر بودن منظورمه

تو‌عمرم انقد با جرعت ج‌واب ندادم...گفتم نه...سادگی انتخاب منه و راحت ترم ...

از لاکم اییی بدم میاد مخصوصا بوش:||

من چن ماهه فهمیدم خط چشم با خط لب فرق داره،وقتی زهرا فهمید جفتمون مردیم از خنده،من فک میکردم خط ،خطه دیگه:))

واقن دنیا هامون دیگ فرق داره ن ب خاطر قیافه و مدل پوشش و اینا...اصن نگاه هامون ب زندگی...

و ارزش ها...اونا از اینایین ک میگن فقط باید خوش گذروند و‌خندید ...اما من:||...

من اهل معادله ام اول معادله رو‌حل می کنم بعد طبق جواب معادله جلو میرم ولی خیلی از اونا...نمی دونم کدوممون راه درست رو پیش گرفتیم شاید ظاهرا اونا..اره واقن ششواهد میگ اونا برندن..‌

اما من میدونم این راه من نیس ،،نمی تونم وارد هر راهی بشم ک فقط برنده باشم...گاهی انتخابام این میشه ،راهشو از مقصدش بیشتر دوست دارم...شاید این سال ها معیارم همین بوده...

نمی دونم...من اشتباهات راهمو دارم ،ینی سعی می کنم پیداش کنم ،ب هر حال هیچ را هی بدون فرعی و دست انداز نیس...

امشب ک برا دقایقی دوباره دردا ب سراغم امدن ،بغض ک داشت خفم میکرد،گفتم راضی؟راضی بودم...من از هرچی زدم ک ب وصال ختم بشه اما اخراش زدم توفرعی...

درد ،میسازه ...سخته خیلی...اما ...

چن ماه پیش یکی از دوستام ،ک در واقه شاگرد خودم بود تو‌مدرسه ،زجری ک برا حد ب من داد یا مشتق ،وای شب نهایی حسابان دقیقا ده زنگ زد نزدیکای یک تموم شد ،مشتقو بهش یاد دادم:|| با حل کاچل تمارین ...هر وق از دبیر جانن فیزیک سوال میپرسید میگف پریسا چ کارس:||بعد امتحان فیزیک شب اخر خودم کلی کارم مونده بود جواب تلفنشو ندام روز بعدش جواب سلاممو نداد:||منی ک فیزیک و ریاضیات ش را  رسما دبیر خصوصیش بودم چقدر بهم برخورد ،بعد دقیقا  تو ایام فرجه یادمه فصل ۴و۵رو تلفنی براش درس دادم رسما تا این حد معرفت ...(ک مدلش همینه ک فقط خوش باشه ،این مدل خیلی خوبیم هس اگ بلدش باشی...)

تو پاساژ ک خاهرم مشغول مانتو خریدن بود منم ب مغازه ایی ک از این دست بندای سنگی و جفنگ مفنگ دارن زل زده بودم یهو اومد جلو راهم...خوشم نیومد...خلاص هابراز علاقه کاملا دروغین ک خودشم فهمید...

بعد گف ،انقد خودتو خسته نکن ما هممون پشیمونیم...

خندیدم...

ولی بعدش گفتم با خودم ،پشیمانی تا پشیمانی تو برا چ پشیمان میشوی و من در اخر برای چی؟؟

تو دنبال چی هستی من پی چیم؟؟من مشرق تومغرب ،پ هیچ تقاطعی تو حس پشیمون شدنمون نمی بینم...

بدم میاد ادما از مدل نگاه خودشون برا بقیع تز میدن...ولی خب جنس ایرانی همینه...

دارم فک می کنم تو اون دورهمی اگ میرفتم من غریبه ترین بودم...انگار ن انگار چار سال دبیرستان باهم بودیم...

و چ روزایی ک باهم نداشتیم...اونا دنیایی ک انتخاب کردن با دنیای من خیلی فرق داره‌‌.‌..

و من چقدر ب دنیای زندگیم بدهکارم...

اگ واقن وصالی نباشه ؟چی؟اون وق چی میشه ؟تو ی عمر پی چی بودی پی چی رفتی؟سراب؟وهم؟

اصن مگ رسیدن داریم؟،مگ اصن قرار رسیدنه؟پریسا اون هدف اصلیه اگ نشه؟چی؟این دیگ شریف واینا نیس،همه زندگیته رفیق...می دونم...ولی ایا چاره ایی جز این هس ک باید بروم؟نه..

پریسا توکجای این دنیای خودت ی؟مختصاتت دقیقا چیه؟باور کن ک نمیدانم...باور می کنم...

پریسا گریه کن...جدی،گریه کن ...این سکوتت ازارم میده ،سکوت کردی ک چی بشه دم نمیزنی ک چی ؟پریسا امشب تو اون درد یادم افتاد امسال باید چ کار میکردم ک نمی رسیدم ب نقطه اغازین ک طوری نمیشد دلتا ایکسم صفر شه...مسخرس ک امشب یادم افتاد؟ولی من ی سال گم کرده بودم ...پریسا ...

ب یاد حرفای مهندسم...پریسا تو‌کی میخای شرو کنی...پریسا کجایی؟؟نشد...پریسا امشب داشتم ب تمام تاوان  ها و درد ها و ...فک میکردم ...پریسا دلم برا همه اون روزا تنگ شده باورت میشه؟پریسا گم کردم وقتی ک ،وقتش نبود...

پریسا دیشب میگفتی کاش زودتر فایل مهندسو پیدا میکردم...ولی حس کردم وقتش نبود..پریسا فرقیم میکرد...پریسا واقن قرار بود گم کنم؟،پریسا کمکم کن خابشو نبینم برا ابد....

کاش هیچوقت دیگ گم نشم ...پریسا اصن من گم شدم یا اون؟اره من گم شدم...

پریسا دنیای دختر بودنت را این طور دوس دارم و دنیای زندگیت را...پاش میمونم تا زمانیک بدونم غلط نیس...

پریسا من دست از اهدافم و ارزش هام نکشیدم...پریسا دلم براش خیلی تنگ شده کاش ی روزی تصادفی میشد دیدش...

پریسا اخرش مرگه...شاید بعدی تو باشی....

پریسا از کجا ب کجا رسید:)نمی دانم چرا اخرش همیشه ب این جا میرسد....










نظرات 2 + ارسال نظر
انگور چهارشنبه 27 تیر 1397 ساعت 04:12

تهش حسابان و فیزیک چن شدی؟
تیزهوشان ی بودی؟
سوال دیگر ی نیس:)ها چرا،دییر فیزیکت مرد بود یا زن؟و اینکه ایشالا سلامت باشی،عرضی نیس

تهش حسابان20شدم وفیزیک 19و 25
بله تیز هوشان،ایشان مرد هستن...
:)مرسی ...
اوامری باشه؟ در خدمت باشیم بفرماید چایی امادس:)

دخترت پنج‌شنبه 28 تیر 1397 ساعت 00:27

چقدر وجه مشترک داریم ما! منم اصلا آرایش نمیکنم اصلا نمیدونم چی مال چیه همیشه ساده میپوشم. کلا تاحالا ساده تر از خودم ندیدم. منم با ۲۰ ساله های اطافم خیلی فرق دارم.
پریسا این روزای سخت تموم میشه. با اومدن نتیجه ها تکلیفت معلوم میشه و اهداف جدیدت رو میسازی.

عه :)پ توم سادگی را میدوستی:))
واقن تفاوت زیاده دخترم:)
دختر منی دیگ:)
امیدوارم دخترم...فقط خدا ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد